توانائی، قابلیت و کاردانی بلشویکها در جریان حوادث جولای 1917
در تابستان 1917 طبقه کارگر در روسیه بتدریج به این نتیجه رسید که شوراهای پتروگراد به ابزاری در دست دولت موقت تبدیل شده است و نارضایتی کارگران به شدت افزایش می یافت. همزمان کمیته های کارخانه ها در تابستان 1917 در پتروگراد به شدت تحت تاثیر بلشویکها بودند. در پتروگراد کارگران خواهان قیام مسلحانه بودند، اما در دیگر نواحی طبقه کارگر از چنین توانایی برخوردار نبود و هنوز بخشی از طبقه کارگر به دولت موقت توهم داشت.
در شرایط پیش آمده، بورژوازی به پتانسیل طبقه کارگر و عواقب شرایط اجتماعی که به نوعی آتش زیر خاکستربود، آگاه بود. لذا بورژوازی در ماه جولای 1917 سعی کرد یک قیام زودرسی را در پتروگراد تحریک کند تا سپس بتواند به بهانه «شورش مسلحانه» به قتل عام پرولتاریا و بلشویکها بپردازد. بلشویکها قبلا به طبقه کارگر از عواقب اقدام زودرس هشدار داده بودند.
در پاسخ به تحریکات و پروکاسیون دوما (پارلمان روسیه قبل از انقلاب اکتبر)، پرولتاریای پتروگراد که خود را مسلح کرده بود با شعار “تمام قدرت بدست شوراها” بیرون آمد. وقتی که بلشویکها با تظاهرات مسلحانه 500000 کارگر در پتروگراد مواجه شدند سعی کردند در راس آن قرار بگیرند و بگویند که یک اقدام صلح آمیز است تا طبقه کارگر به تلۀ بورژوازی نیفتند. همان شب پرولتاریا در سایه کاردانی و پختگی بلشویکها متوجه اقدام زودرس خود شد، فردای آن روز به خواست بلشویکها طبقه کارگر بیرون نیامد. بلشویکها با توانایی بی نظیر خود موفق شدند جلوی حمام خون را بگیرند.
با وجود توانایی بلشویکها در کنترل و هدایت تظاهرات مسلحانه، بورژوازی تظاهرات مسلحانه را بهانه قرار داد و سرکوب طبقۀ کارگر و بلشویکها را شروع کرد. دستگاه سرکوب بورژوازی پخش کرد که بلشویکها جاسوسهای آلمانها هستند. به دنبال آن لنین و زینویف مخفی شدند و شمار زیادی از رهبران بلشویکها منجمله تروتسکی دستگیر شدند.
اما بلشویکها موفق شده بودند، جلوی قتل عام طبقه کارگر و بخصوص رهبران پرولتری را بگیرند تا نیرو و توان را در نبردهای بعدی که شرایط آماده شد، به کار ببندند. در سایه چنین درایت و توانایی بود که چند ماه بعد زمانیکه شرایط آماده شد، کمیته نظامی انقلابی شورای پتروگراد، فرمان قیام مسلحانه و تسخیر مراکز و نهادهای بورژوایی را صادر کرد و انقلاب اکتبر توانست پیروز شود.
بر خلاف روسیه که بورژوازی نتوانست طبقه کارگر و کمونیستها را به تله بیندازد، در آلمان، بورژوازی با تحریکات و پروکاسیون، توانست قیام زودرس را برای پرولتاریا در سال 1919 تحمیل کند. برخلاف پختگی بلشویکها، کمونیستهای آلمان نوعی بی تجربگی از خود نشان دادند و به تله قیام زودرس بورژوازی افتادند که بدنبال خود سرکوب خونین پرولتاریا و کمونیستها را در پی داشت. قیام زودرس در سال 1919 بزرگترین ضربه را به انقلاب جهانی زد، کمونیستهای آلمان متوجه نبودند که اراده ذهنی شرط کافی برای پیروزی طبقه کارگر نیست.
برای مدتها، عده ای حتی در صفوف خود بلشویکها، مخفی شدن، لنین و زینویف در تابستان 1917 را به فرار در لحظه حساس تعبییر می کردند. اما بدنبال قیام زودرس 1919 در آلمان و کشتار لجام گسیختۀ کارگران و کمونیستها و بخصوص بدنبال قتل رزا لوکزامبورگ و لیبکنخت، دریافتند که این مسئله بیانگر باتجربگی و کاردانی بلشویکها بوده است که زمینه را برای انقلاب اکتبر مهیا کرد.
م جهانگیری
10 تیر 1402