تمامی دولتها جنایتکاران جنگی هستند!
یک توحش توصیف ناپذیر در غزه در جریان است. اسرائیل سیاست زمین سوخته را دنبال میکند و هدفاش با خاک یکسان کردن غزه و کشتار ساکنان غزه است. اسرائیل بیش از 50 هزار تن مواد منفجره روی غزه ریخته است[1] که بیش از 3 برابر بمبی است که در هروشیما منفجر شد. در اثر این بمبارانهای فرشی تاکنون بیش از ۱۷ هزار و ۵۰۰ نفر کشته شده و حدود 80 درصد از جمعیت این باریکه آواره شدهاند و آوارگان با کمبود شدید غذا، سوخت، آب و دارو مواجه هستند. ارتش اسرائیل اخیرا در نوار غزه تنها محلی را که امن اعلام کرده است، محلی است به نام «المواسی» که تنها ۸.۵ کیلومتر مربع وسعت دارد، منطقهای کوچکتر از فرودگاه هیترو در لندن. ارتش اسرائیل به حدود دو میلیون ساکن غزه دستور داده است تا به آنجا بروند اگر میخواهند از بمباران فرشی اسرائیل دور بمانند.
بدنبال قتلعام گسترده در غزه آنتونیو گوترش دبیرکل لانه دزدان (سازمان ملل) در اقدامی نادر با فعالسازی ماده 99 منشور جهانی سازمان ملل ضمن اعلام هشدار نسبت به وضعیت غزه، از شورای امنیت این سازمان خواست تا اقدامی اساسی در رابطه با برقراری آتشبس انجام دهد. امارات متحده عربی که عضو غیر دائم شورای امنیت است و خود مشغول قتلعام در یمن بوده است در نقش صلحطلب ظاهر شد و در پاسخ گوترش پیشنویس قطعنامه آتشبس فوری را ارائه داد. روز 8 دسامبر 2023 شورای امنیت لانه دزدان، قطعنامه پیشنهادی امارات متحده عربی را برای برقراری فوری آتشبس در جنگ غزه را به رای گذاشت. تمامی اعضاء به استثناء آمریکا و بریتانیا به قطعنامه رای مثبت دادند. بریتانیا رای ممتنع داد و آمریکا قطعنامه پیشنهادی را وتو کرد. نماینده آمریکا در خصوص وتو اظهار داشت، چنین آتشبسی حماس را پابرجا نگه خواهد داشت و به آن فرصت تجدیدقوا خواهد داد و اظهار داشت راه حل تشکیل دو کشور مستقل تنها راه حل برای رسیدن به یک صلح پایدار است.
الی کوهن، وزیر خارجه اسرائیل قبلا درخواست آنتونیو گوترش برای آتشبس فوری و اعمال بند ۹۹ سازمان ملل را موجب «شرمساری جایگاه او و سازمان ملل» نامیده بود. گیلعاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل از اقدام آمریکا تشکر کرد و اظهار داشت این عمل آمریکا بیانگر «قدرت رهبری و پایبندی به ارزشها» و همچنین بیانگر «روزنهای از نور در میان ظلمات» است.
اقدام آمریکا در وتوی قطعنامه، این «روزنه نور» با مخالفت و انتقاد گسترده دیگر دولتها یعنی ظلمات روبرو شد. صداهای ریاکارانه و فریبکارانه برای صلح از همه سو بلند شد که گویا به دنبال صلح هستند و وتوی آمریکا صلح را به تاخیر میاندازد. گوترش اعلام کرد، سازمان ملل فلج شده است. ترکیه که متحد آمریکا است و خود در حال قتلعام و جنگ است، در رابطه با وتوی آمریکا اظهار داشت که واشنگتن در حمایت از استمرار جنگ علیه غزه تنها ماند. عربستان سعودی که خود رهبری ائتلاف جنگی در یمن را به عهده دارد، مخالفت خود را با وتوی آمریکا اعلام کرد. روسیه که خود مشغول قتلعام در اوکراین است، تصمیم آمریکا را سنگدلانه قلمداد کرد، چین که در حال نسلکشی ایغورها است، حرف و عمل آمریکا را متناقض توصیف کرد. ایران که خود مشغول قتلعام غیرنظامیان است، اعلام کرد آمریکا عامل اصلی در کشتار غیرنظامیان فلسطینی است. طالبان افغانستان اعلام کرد که آمریکا در ظلم غزه شریک است. کرۀ شمالی به دنبال وتو، آمریکا را عامل بی ثباتی در جهان دانست. این لیست را میتوان طولانی کرد.
وتوی آمریکا حتی صدای گروههای حقوق بشری را درآورد تا فرصتی پیدا کنند و توهمپراکنی کنند، گویا با چنین قطعنامههایی میتوان جلو کشتار امپریالیستها را گرفت. خود صادرکنندگان قطعنامه، جنایتکاران جنگی هستند. تنها چند نمونه به قرار زیر است:
- دیدهبان حقوق بشر: آمریکا با وتوی قطعنامه، شریک جنایت جنگی است.
- عفو بین الملل: این تصمیم نشاندهنده بی توجهی شدید به رنج غیرنظامیان است.
- سازمان پزشکان بدون مرز: وتو را «رای علیه بشریت» خواند.
- آکسفام: وتو قطعنامه آتشبس میخ دیگری بر تابوت اعتبار آمریکا در امور حقوقبشری بود.
یکی از نکات حائز اهمیت در رابطه با قطعنامه اخیر، ظاهر شدن متحدین نزدیک آمریکا «روزنه نور» یعنی کشورهای فرانسه، ژاپن، کرۀ جنوبی و…در نقش صلحطلب (“ظلمات”) و دادن رای مثبت به قطعنامه بود. حتی بریتانیا متحد استراتژیک آمریکا به قطعنامه رای ممتنع داد. این بیانگر تضعیف موقعیت آمریکا است. اکثر کشورهای دموکراتیک در رابطه با اینکه سردستۀ راهزنان قطعنامه آتشبس را وتو کرد، ماسک حقوق بشری را کنار گذاشتند و ریاکارانه خفه شدند. همه اینها به مفهوم این است که همگی دولتها، چه با ظاهر صلحطلب، چه جنگطلب، چه دموکرات، چه دیکتاتور، همگی آنها طبقه کارگر را گوشت دم توپ در جنگهای امپریالیستی میکنند و همگی جنایتکاران جنگی هستند.
جنگ خاورمیانه بیثباتی را در منطقه افزایش داده است و این مسئله نه تنها ضربهای به نفوذ آمریکا بلکه ضربهای به جاهطلبیهای امپریالیستی چین نیز هست. جنگ خاورمیانه از هم اکنون جاده ابریشم چین را تحت تاثیر قرار داده است. همانطوریکه روسیه بدون توصیه چین و در راستای منافع امپریالیستی خود به اوکراین حمله کرد، اسرائیل نیز در راستای منافع امپریالیستی خود و تا حدودی خارج از کنترل آمریکا مشغول با خاک یکسان کردن غزه است. سیاست اسرائیل منافع آمریکا و متحدین آن را تضعیف میکند، با این وجود آمریکا و متحدین اروپائی آن به نوعی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و ناچار هستند از سیاستهای نتانیاهو حمایت کنند، البته بهای گزافی نیز پرداخت میکنند. آمریکا تلاش میکند تا کنترل اوضاع از دستشان خارج نشود و جنگ گسترش پیدا نکند و به همین خاطر و برای ارسال پیام قاطع به ایران و حزب الله دو ناو هواپیمابر را در همان اوایل تنش به منطقه اعزام کرد تا اسرائیل بتواند با حماس تسویه حساب کند بدون اینکه جنگ گسترش پیدا کند.
اسرائیل در طول ۷۵ سال حیات خود طبق وزارت امور خارجه آمریکا حدود ۱۳۰ میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشته است.[2] اسرائیل ۱۵ درصد بودجه دفاعی آمریکا را میبلعد![3] فقط بین سالهای 1945 تا 2018، دولت آلمان تقریباً 86.8 میلیارد دلار به عنوان غرامت به قربانیان هولوکاست و وارثان آنها به اسرائیل پرداخت کرده است.[4] البته دیگر کمکها شامل این نیست و کمکهای آلمان به اسرائیل در سالهای اخیر افزایش نیز یافته است.
نمایش مشمئزکننده راهزنان در نشست اضطراری کشورهای عرب و اسلامی که در رابطه با جنگ خاورمیانه در ریاض برگزار شد، بدون یک نتیجه عملی و تنها با صدور یک بیانیه با اظهارات عمومی پایان یافت. حاضرین در نشست که خود جنایتکاران جنگی هستند در بخشی از بیانیه پایانی خواستار آن شدند که دادگاه بینالمللی کیفری درباره “جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت که اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی مرتکب میشود” تحقیق کند.[5]
در تداوم توحش در نوار غزه، بیش از ۶۰ سیاستمدار چپگرای اروپایی و امریکای لاتین با امضا طوماری از دادگاه کیفری بینالمللی خواستند درباره اقدام به نسل کشی رهبران اسرايیل تحقیق کند.[6] آیا اینها نمیدانند که دادگاه کیفری بینالمللی یکی از ابزارهای دموکراتها در راستای منافع امپریالیستیشان میباشد؟ آیا چنین توهمپراکنیهایی در راستای حقانیت بخشیدن به ابزارهای امپریالیستهای دمکرات نیست؟ وقتی جنایتکاران جنگی یکی پس از دیگری جایزه صلح نوبل دریافت میکنند، چرا نباید جنایتکاران جدید را به کمیته صلح نوبل معرفی نکرد؟
چین در تلاش است تا از بحران خاورمیانه در راستای افزایش وجهه جهانی خود استفاده کند تا بهتر بتواند منافع امپریالیستی خود را پیش ببرد. در چنین زمینهایی بود که وزیران خارجه مصر، عربستان سعودی، اردن، اندونزی و همچنین تشکیلات خودگران فلسطینی به پکن سفر کردند تا در رابطه با تحولات غزه با مقامات چینی دیدار کنند. در این دیدار وزیر امور خارجه چین گفت:«جامعه جهانی باید فورا اقدام کند و اقدامات موثر و فوری برای جلوگیری از گسترش این تراژدی انجام دهد».[7]
با تداوم توحش در غزه، همانگونه که در فضای سیاسی حاکمیتی ایران و طرفداران رسمی و غیر رسمی آن کشورهای عربی متهم میشوند که در مقابل جنایات اسرائیل مردم غزه را تنها گذاشتهاند و به نوعی در راستای منافع اسرائیل همگام شده اند، همین مسئله به نوعی در فضای سیاسی عرب زبان نیز متوجه ایران میشود که در مقابل جنایات اسرائیل، مردم غزه را تنها گذاشته است. آنها توقع داشتند که ایران حداقل از طریق نیروهای نیابتی خود، بخصوص حزب الله لبنان نوعی بازدارندگی را در مقابل اسرائیل ایجاد کند و به تبع آن فشار بر غزه را کاهش دهد.
اگرچه نیروهای نیابتی ایران در لبنان، یمن، عراق و سوریه دهها حملات علیه اسرائیل یا آمریکا انجام دادهاند، اما این حملات بیشتر سمبلیک بود تا یک جنگ تمام عیار. حزبالله میداند وارد جنگ تمام عیار شدن با اسرائیل، جنوب لبنان را به غزهای دیگر تبدیل خواهد کرد. بورژوازی اسلامی نیز آگاه است در شرایط کنونی هر گونه واکنش جدی نه سمبلیک به اسرائیل که حیات اسرائیل را تهدید کند، نه فقط با پاسخ اسرائیل بلکه با پاسخ کوبنده کل بلوک غرب مواجه خواهد شد و کل منطقه را درگیر جنگ خواهد کرد که عواقب آن میتواند برای بورژوازی اسلامی بسیار خطرناک باشد. ذکر این نکته ضروری است که حملات حوثیهای یمن به اسرائیل را، قبل از اینکه اسرائیل وارد عمل شود، آمریکا، عربستان، فرانسه و… خنثی کردهاند.
سرمایه داری بشریت را وارد دوران جنگ دائمی امپریالیستی کرده است. سرمایهداری با کشتار امپریالیستی که در سال 1914 شروع کرد، کشتار خود را متوقف نکرده است. تاریخ نشان داده است تنها نیرویی که قادر است، ماشین کشتار بورژوازی یعنی جنگ را پایان دهد، طبقه کارگر است. این خطر انقلاب آلمان بود که بورژوازی را مجبور به امضای آتش بس کرد. همین مسئله همیشه صادق است، جنایتکاران جنگی تنها در سایه خطر پرولتاریا از جنگ کوتاه میآیند تا خودشان را برای جنگ طبقاتی علیه پرولتاریا آماده کنند. اگر چه طبقه کارگر جهانی امروز در چنین موقعیتی نیست ولی تکامل مبارزه طبقاتی میتواند چنین افقی را برای پرولتاریا ایجاد کند.
جنگ خاورمیانه، یک جنگ در گوشه ای از این کره خاکی نیست بلکه کل جهان را تحت تاثیر قرار داده است. از سال گذشته طبقه کارگر جهانی در حال تکان خوردن بود، متاسفانه جنگ خاورمیانه در قیاس با دیگر جنگها تأثیر منفی بیشتری بر طبقه کارگر نه تنها در خاورمیانه بلکه کل جهان دارد و طبقه کارگر را با تبلیغات ناسیونالیستی و صلحطلبی بورژوایی مسموم میکند.
این یک توهم است که از جنگافروزان بخواهیم جنگ را متوقف کنند. صلح جنگافروزان تنها می تواند یک میان پرده در سرمایه داری جنگ طلب باشد. از درون صلح سرمایه داری تنها شعله های جنگ میتواند زبانه بکشد. فقط مبارزه طبقاتی کارگران است که میتواند آلترناتیوی برای توحش سرمایه داری ارائه دهد، چون پرولتاریا کشوری برای دفاع ندارد و مبارزهاش باید مرزهای ملی را درنوردد و در مقیاس بین المللی توسعه یابد. تنها طبقه کارگر جهانی با به زیر کشیدن سرمایهداری در مقیاس جهانی میتواند زمینه مادی تنشهای امپریالیستی را از بین ببرد و صلح دائمی را برای بشریت به ارمغان بیاورد.
م جهانگیری
20 آذر 1402
[3] کمک های ایالات متحده به اسرائیل
[5] نشست مشترک سران اسلامی و عربی
[6] طومار به دادگاه کیفری بینالمللی
[7] چین از بحران خاورمیانه برای افزایش وجهه جهانی خود استفاده می کند
با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را دانلودکنید!