جنگ امپریالیستی، پروپاگاندای جنگی و آرایش های جدید امپریالیستی
جنگ فقط در سطح نظامی جریان ندارد بلکه حادتر از جنگ نظامی یک پروپاگاندای جنگی برای مسموم کردن طبقه کارگر جهانی در جریان است. هر دو سوی جنگ امپریالیستی به پتانسیل طبقۀ کارگر واقف هستند، در حافظۀ تاریخی دارند که تنها این طبقه اجتماعی قادر است به جنگ خاتمه دهد. لذا با پروپاگاندای جنگی و با ایجاد اغتشاش فکری میخواهند مانع بیدار شدن غول خفته، طبقه کارگر جهانی شوند تا راحتر اهداف امپریالیستی خود را پیش ببرند.
بورژوازی غرب، مدافعان دمکراسی وانمود میکنند دیوانهای مانند پوتین به دمکراسی اروپایی و مردمان متمدن حمله کرده و حملۀ او در راستای برانداختن تمدن و مدنیت اروپایی و غربی است. تمامی کانالهای تلویزیونی و رسانه های اجتماعی دمکراسی بورژوایی در وحشی نشان دادن پوتین و روسیه سنگ تمام را گذاشتهاند. از فیسبوک تا اینستاگرام، از رادیو فردا تا رادیو فرانسه و… در خدمت ارائۀ تصویری بربر و وحشی از پوتین و روسها هستند. اشک تمساح ریاکاران اروپایی برای پناهندگان اوکراینی همزمان با ارسال تجهیزات جنگی به اوکراین نه بخاطر همبستگی با مردم اوکراین بلکه در راستای گوشت دم توپ کردن مردم اوکراین در راستای منافع امپریالیستی خودشان میباشد.
ماشین پروپاگاندای جنگی جبهۀ روسیه اگر چه امکانات مدافعان دمکراسی را ندارد اما آن جبهه نیز تلاش میکند تا یک تصویر صلح و ضد فاشیست از روسیه ارائه دهد. اظهار میدارند روسیه از طریق عملیات ویژه برای خنثی کردن فاشیستها و برای جلوگیری از نسل کشی در اوکرائین است قبل از اینکه فاشیستها به خطر جدی در منطقه تبدیل شوند. عکس های گردان «آزوف»، نئو نازی های اوکراین و علامت صلیب شکسته آنان را ملاک حقانیت خود ارائه میدهد.
تبلیغات جنگی از هر دو سو تنها برای آماده سازی طبقه کارگر برای پذیرش شرایط جنگی است، تا نتواند به شرایط جدید اعتراض کند و به مبارزه متوسل شود. هر دو سوی جنگ، دو سوی همان سکه هستند توحش سرمایه داری. آمریکا، روسیه، اروپا، اوکراین و… همگی مسئول این توحش جنگی هستند و همگی جنایتکار جنگی هستند.
آمریکا بخصوص پس از پایان جهان دوقطبی عامل اصلی هرج و مرج در جهان بوده است. آمریکا عوامفریبی میکند و به دروغ اعلام میدارد که هدف اش کاستن از تنشها است در حالیکه به قصد و در راستای منافع امپریالیستی خود خواهان افزایش تنشها است. مدتی قبل از لشکر کشی روسیه به اوکراین ناتو در آستانۀ فروپاشی بود و مکرون رئیس جمهور فرانسه آشکارا اعلام کرده بود که ناتو دچار مرگ مغزی شده است.[1] گانگسترهای اروپایی بخصوص فرانسه و آلمان بدنبال منافع امپریالیستی خود بودند که تا حدودی با منافع آمریکا در تقابل بود. به میمنت این جنگ تمامی کشورهای ناتو مجددا پشت سر آمریکا صف بسته اند و آمریکائیها مجددا کنترل ناتو را بدست گرفتهاند. همان مکرون پس از حمله روسیه به اوکراین اعلام کرد که “حمله روسیه به اوکراین برای ناتو یک شوک الکتریکی بوده است.” ” روسیه ناتو را از (مرگ مغزی) بیدار کرد.”[2] بدنبال جنگ، ناتو بشدت حضور خود را در اروپای شرقی افزایش داد و اکثر کشورها هزینه های جنگی (بودجۀ دفاعی) را چنان افزایش دادهاند که در تاریخ بی سابقه است.
قربانیان اصلی جنگ امپریالیستی در وحلۀ اول طبقه کارگر روسیه و اوکرائین و در مرحلۀ بعد طبقه کارگر جهانی است. کارگران روس در یونیفرم نظامی به جنگ فرستاده میشوند و کارگران اوکراین بنام دفاع از «مام وطن» به دفاع از وطن سرمایه داران بر میخیزند. در دیگر کشورها این طبقه کارگر جهانی است که بهای جنگ را پرداخت میکند. بدنبال جنگ، تورم نه تنها در کشورهای پیرامونی سرمایه بلکه در سرمایه متروپل نیز رشد سرسام آوری داشته است. افزایش هزینههای زندگی به معنای پائین آمدن استاندارد زندگی طبقه کارگر است، در بخش هایی از این جهان وارونۀ سرمایه داری، بخصوص در کشورهای فقیر و آفریقایی قحطی میلیونها انسان را تهدید میکند. از سوی دیگر هر دو سو با ایجاد تبلیغات جنگی، فضای پلیسی را تشدید میکنند تا با ارجاع به شرایط جنگی جلوی شکل گیری اعتراضات کارگری را بگیرند و در صورت به میدان آمدن طبقه کارگر آن را راحتتر سرکوب کنند. بدون تبلیغات جنگی، بدون پروپاگاندای جنگی، بدون مسموم کردن طبقه کارگر ادامه جنگ میسر نیست.
جنگ و تحریم اقتصادی روسیه فقط اقتصاد روسیه را داغون نخواهد کرد بلکه بحران اقتصادی را در اروپا عمیقتر خواهد کرد و بهای این بحران را طبقه کارگر پرداخت خواهد کرد. آمریکا با دامن زدن به تنش ها منافع امپریالیستی خود را بخوبی دنبال میکند. زمانی اروپائیان خرید گاز ارزان روسیه را به گاز گران قیمت آمریکا ترجیح میدادند. حالا آمریکا میخواهد با فروش گاز گران قیمت به اروپائیان کمبود گاز را جبران کند. آمریکا هم سیاست امپریالیستی خود را پیش میبرد و هم به اقتصاد خود رونق بیشتری میدهد از طریق فروش گاز گران قیمت و فروش بیشتر کارخانه های اسلحه سازی. طبقه کارگر جهانی و بخصوص طبقه کارگر اروپا بهای جاه طلبی های گانگسترهای آمریکائی را پرداخت خواهد کرد. همۀ اینها در شرایطی اتفاق می افتد که آمریکا دخالت نظامی مستقیمی در جنگ ندارد. همانطوریکه جنگ برای خمینی جلاد یک نعمت بود این جنگ برای جنایتکاران آمریکائی (بورژوازی آمریکا) نیز یک نعمت است.
واقعیت انکار ناپذیر این است که تنشهای امروزی تمرینی برای تنشهای امپریالیستی آینده است. رویاروئیهای اصلی بین آمریکا و چین خواهد بود. آمریکا بدنبال مهار دشمن استراتژیک خود چین است. استراتژی مهار چین از مدتها قبل و از زمان ترامپ شروع شده است و بایدن آن سیاست را ادامه میدهد. در شرایط جدید آمریکا با به صف کردن ناتو و دیگر کشورها پشت سر خود، میخواهد جلوی پیشروی و جاه طلبی های امپریالیستی چین تحت عنوان «جاده ابریشم» مشکلات جدی ایجاد کند.
کارناوال های صلح در کشورهای غربی و اروپایی بخشی از پروپاگاندای جنگی ناتو در راستای اهداف امپریالیستی ناتو است. از درون صلح سرمایه داری تنها شعله های جنگ میتواند زبانه بکشد. تنها طبقه کارگر از طریق مبارزۀ طبقاتی و با به چالش کشیدن سرمایه داری میتواند صلح واقعی را برای بشریت ارائه دهد. اگر طبقه کارگر به حکم تاریخی خود، یعنی به زیر کشیدن سرمایه داری از طریق انقلاب کمونیستی عمل نکند، نابودی بشریت حتمی است. برای پایان دادن به بربریت و وحشیگری سرمایه داری آلترناتیو انترناسیونالیستها بیش از هر زمان دیگری معتبر است:
انقلاب کمونیستی یا نابودی بشریت!
فیروز اکبری
12 فروردین 1401
یادداشتها:
[1] https://www.radiofarda.com/a/macron-natobrain-death/30259271.html