علیه جنگ ارتجاعی، علیه توحش سرمایه داری، کـارگـران وطن نـدارند!
بار دیگر شعله های آتش در خاورمیانه زبانه میکشد. بار دیگر مردم فلسطین و اسرائیل سلاخی میشوند. بار دیگر توحش سرمایه، در شکل جنگ چهره زمخت خود را نشان میدهد. پانزدهم مهر 1402 شاخه نظامی حماس با یک عملیات غافلگیرانه تحت عنوان «طوفان الاقصی» هزاران موشک به سوی شهرهای اسرائیل پرتاب کرد و همزمان با نفوذ به درون اسرائیل، به عملیات نظامی در شهرکها و شهرهای اسرائیل ادامه داد. دیگر گروههای شبهنظامی فلسطینی نیز به عملیات «طوفان الاقصی» پیوستند. ارتش اسرائیل نیز عملیات مخرب خود را با بمباران هوایی گسترده و سرکوب شبهنظامیان فلسطینی تحت عنوان «شمشیرهای آهنین» شروع کرد. تا این مقطع هزاران کشته و هزاران مجروح که البته اکثریت آنها غیر نظامی هستند، از نتایج این جنگ ارتجاعی بوده است.
هر دو طرف برای توجیه جنگ به توحش طرف متقابل متوسل میشود و به تبع آن ریختن خون طرف متقابل را حق طبیعی خود میداند و آن را دفاع مشروع قلمداد میکند، هر دو طرف در جریان این درگیریها، مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند.
این جنگ را باید در چارچوب سرمایهداری جهانی مورد بررسی قرار داد. گسترش تنشهای نظامی به اقصی نقاط این کره خاکی. قدرتهای بزرگ امپریالیستی مسئول این توحش و این جنگ هستند. ریشههای اختلافات کنونی به فروپاشی امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول برمیگردد. قدرتهای بزرگ امپریالیستی، بخشهای مختلف، مهم و استراتژیک خاورمیانه را در راستای منافع امپریالیستی، بین خودشان تقسیم کردند. بورژوازی بریتانیا در راستای سیاست معروف خود، تفرقه بینداز و حکومت کن و از طریق بیانیه بالفور زمینه را برای تشکیل «میهن یهود» در فلسطین مهیا کرد. در پایان جنگ جهانی دوم، قدرتهای پیروز امپریالیستی در راستای منافع امپریالیستی خود صدها هزار قربانی اردوگاههای کار اجباری و دیگر پناهندگان یهودی را از کشورشان، از زندگیشان جدا کرده و ترتیبی دادند تا به فلسطین منتقل شوند. در سال 1947 پناهندگان یهودی که با قایق به فلسطین منتقل میشدند، روی قایق بنری نصب کرده بودند که در آن امیدهای خود را چنین بیان کرده بودند:
“آلمانیها خانوادهها و خانههای ما را ویران کردند – امیدهای ما را نابود نکنید”[1]
به محض اعلام استقلال اسرائیل همگی قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم در راستای منافع امپریالیستی خود آن را به رسمیت شناختند. شوروی جزو نخستین کشورهایی بود که اسرائیل را درست 3 روز پس از اعلام استقلالِ آن در ۱۴ ماه می ۱۹۴۸ به رسمیت شناخت. با شکلگیری جنگ سرد، بتدریج اسرائیل نه تنها به حوزه نفوذ غرب بلکه به مهمترین متحد غرب در خاورمیانه تبدیل شد. ابتدا بریتانیائیها و فرانسویها و سپس آمریکائیها در راستای منافع امپریالیستی خود اسرائیل را تا دندان مسلح کردند. اسرائیل به کمک فرانسویها مجهز به بمب اتمی شد. در جریان جنگ سرد، شوروی در راستای منافع امپریالیستی خود از جنبشهای آزادیبخش ملی و هم چنین از کشورهایی که «راه رشد غیر سرمایهداری» را میپیمودند برای مثال مصر، لیبی، سوریه وغیره، دفاع میکرد. در چنین زمینهایی بود که جنبش آزادیبخش فلسطین بیشتر رنگ چپگرایی به خود گرفت. شوروی که بدنبال تسلیح کشورهای عربی تحت حوزۀ خود بود که «راه رشد غیر سرمایهداری» را میپیمودند، بدنبال جنگ 6 روزه 1967 و پیروزی نظامی اسرائیل روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کرد. روسیه مجددا در سال 1991 بدنبال سقوط شوروی رابطه دیپلماتیک خود را با اسرائیل برقرار کرد.
در دوران جنگ سرد جنبشهای آزادیبخش ملی با ظاهر رادیکال نقش مهمی در تنشهای امپریالیستی ایفا میکردند و سازمان آزادیبخش فلسطین با ایدئولوژی سکولار و ملیگرایی وزنه مهمی بود. اسرائیل برای تضعیف موقعیت سازمان آزادیبخش فلسطین، کمک به ایجاد حماس با ایدئولوژی اسلامی کرد که بعدا به دشمن خونی همدیگر تبدیل شدند. بدنبال فروپاشی شوروی جنبشهای آزادیبخش ملی دیگر نقش سابق را ایفا نمیکردند. در چنین زمینههایی بود که شرایط برای انعقاد پیمان اسلو مهیا شد. اما پیمان اسلو روی کاغذ ماند و تنها فساد و بوروکراسی دولت کاغذی تشکیلات خودگردان فلسطین را نشان داد. این مسئله زمینه را برای رشد حماس که با کلام رادیکال صحبت میکرد، مهیا کرد.
ناسیونالیسم یکی از مضرترین ایدئولوژیهای بورژوایی است، نفرت ملی محصول سیستم اجتماعی سرمایهداری است. طبقه حاکم همیشه از توهمات ناسیونالیستی برای بسیج توده ها استفاده میکند و این مسئله یک معضل برای استثمارشدگان بوده است. هر دو طرف درگیر روبنای ایدئولوژیک مذهبی دارند، یکی اسلامی و دیگری یهودی. به تعصبات مذهبی دامن میزنند، به یهودیان گفته میشود از دیوار ندبه دفاع کنند و به مسلمانان گفته میشود از مسجد الاقصی دفاع کنند. به هر دو سو القاء میشود، اگر چه زندگی جهنمی در روی زمین دارند، اما بدانند با دفاع از دیوار ندبه و مسجد الاقصی به رستگاری خواهند رسید.
برخلاف توهمات ناسیونالیستی، کارگران فلسطینی کمتر از اسرائیل توسط دولتهای عربی قتل عام نشدهاند. در جریان سپتامبر سیاه در سال 1970 حداقل 3500 فلسطینی که بیشتر آنها غیر نظامی بودند توسط ارتش عربی ملک حسین سلاخی شدند. در سپتامبر 1982 این بار شبه نظامیان عرب (مسیحی و متحد اسرائیل) در اردوگاههای صبرا و شتیلا در لبنان فلسطینیان را قصابی کردند.
حمایت از وطن فلسطینی به اندازه حمایت از وطن یهودی غیرپرولتری است، یعنی دفاع از یک دولت بورژوایی که در خدمت استثمارگران خواهد بود. این دردناک است که کارگران فلسطینی و اسرائیلی در معرض شتشوی مغزی مداوم هستند و توسط ناسیونالیسم و مذهب مسموم میشوند و به جای همبستگی طبقاتی، یکدیگر را دشمن خود قلمداد میکنند. این دردناک است که کارگران فلسطینی و اسرائیلی بیش از 70 سال است با ایدئولوژی مذهبی و ناسیونالیستی مسموم میشوند و به جای دشمن طبقاتی مشترکشان، یکدیگر را دشمن قلمداد میکنند. این مسئله باعث میشود که عملکرد کارگران فلسطینی و اسرائیلی نه در راستای منافع استثمارشدگان بلکه در خدمت استثمارگران قرار بگیرد.
ولی همیشه چنین نبوده است. اگر امروز قصابان اسرائیلی مردم بیگناه فلسطینی را از سوئی سلاخی میکنند و از سوی دیگر دستجات جنایتکار مذهبی فلسطینی، مردم بیگناه اسرائیلی را میکشند. در سال 1947 کارگر عرب و یهودی دست در دست هم و با همبستگی طبقاتی خودشان اعتصاب را در حیفا سازمان دادند و با همبستگی طبقاتیشان برای خانوادههای کارگران کمک جمع آوری کردند. این بورژوازی عرب و یهودی بود که با کمک بورژوازی بریتانیا اعتصاب کارگران را در هم شکست.[2] دولت عربی (فلسطینی) و دولت یهودی (اسرائیل) همانند هر دولت بورژوایی دیگر در مقابل استثمارشدگان است، ارتجاعی است و سرکوبگر است.
در همین تابستان 1402 هزاران نفر در سراسر غزه در اعتراض به شرایط زندگی خود با شعار «ما می خواهیم زندگی کنیم» همچون اعتراضات سال 2019 به خیابانها آمدند و تظاهرات کردند[3]. در سال 2018 نیز کارمندان دولتی در نوار غزه دست به اعتصابات زده بودند تا از دولت حماس بخواهند چندین ماه دستمزد پرداخت نشده را دریافت کند.[4] قبل از آن نیز در سال 2014 و [5]2006 اعتصابات مشابهی نیز انجام گرفته بود.
اعتصابات در موارد متعددی در اسرائیل نیز انجام گرفته است. اعتصاب فرودگاه[6] در سال 2023 که عملا ترافیک را در فرودگاه متوقف کرد. قبل از آن نیز برای مثال یک اعتصاب عمومی در بخش عمومی اسرائیل بود که با تعطیلی فرودگاهها، بنادر، ادارات دولتی در سال 2012 همراه بود[7]. در کنار اینها ماهها بود که اعتراضات گستردهای علیه طرح دولت نتانیاهو برای بازنگری قوانین قضایی روزهای شنبه در شهرهای اسرائیل در جریان بود. صدها نفر از کسانی که به عنوان نیروی ذخیره محسوب میشدند، اعلام کرده بودند از انجام خدمت سر باز خواهند زد. دهها خلبان ارتش در اعتراض به طرح قوانین قضایی از شرکت در تمرینات خودداری کرده بودند. بسیاری از فرماندهان ارشد سابق ارتش و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی، روسای سابق قوه قضائیه و شخصیتهای برجسته حقوقی و تجاری از معترضان حمایت کرده بودند.
بدنبال عملیات «طوفان الاقصی» مخالفان اعتراضات را لغو کردند، اگر چه این اعتراضات مترقی نبودند با وجود این برای دولت اسرائیل مشکلات جدی دولت درست کرده بودند. بیش از صد هزار نفر از نیروهای ذخیره به خدمت بازگشتهاند و صحبت از وحدت ملی است. در جبهه مقابل نیز همه از وحدت ملی مقابل دشمن صهیونیستی سخن میگویند.
این منطق تمام جنگهای امپریالیستی است که هر دو طرف غیر نظامیان را به عنوان سپر و هدف مورد استفاده قرار میدهند و همیشه غیر نظامیان بیشتری نسبت به نظامیان کشته میشوند. نوار غزه یکی از فقیرترین و پر جمعیتترین مناطق جهان است، به عبارت دیگر یک زندان بزرگ است. بر خلاف دروغها و ادعاهای مضحک مقامات اسرائیلی که با حملات هدفمند فقط اهداف تروریستی را در غزه مورد حمله قرار میدهند، اسرائیل با مهمات ممنوعه فسفری غزه را بمباران میکند. روزانه حدود 450 هدف در نوار باریک غزه بمباران میشوند. اکثر قربانیان در حملات را همیشه زنان، کودکان و سالمندان تشکیل میدهند. سیاست اسرائیل همانند هر قدرت اشغالگر دیگری همیشه مجازات دسته جمعی بوده است، مجازات کل جمعیت بخاطر اعمال یک عده. نه فقط از طریق بمباران عمومی بلکه محاصره اقتصادی و تحمیل قحطی به کل جمعیت. وزیر دفاع اسرائیل دستور محاصره کامل غزه را صادر کرده است، او گفت:
“«ما غزه را کامل محاصره میکنیم، نه برق، نه غذا، نه آب و نه گاز، همه چیز تعطیل میشود. ما داریم با حیوانات انساننما میجنگیم و مطابق همین عمل میکنیم.”[8]
در راستای محاصره کامل اقتصادی غزه، کامیونهای مصری که حامل سوخت و مواد غذایی از طریق گذرگاه رفح برای غزه بودند، بدنبال حمله هوایی اسرائیل، مجبور به بازگشت به مصر شدند. وقتی اسرائیل غزه را بمباران میکند و یا در محاصره اقتصادی قرار میدهد، نیروهای جدیدی برای حماس و دیگر جریانات ارتجاعی تولید میکند که برای آنها یهودیان و همه اسرائیلیها دشمنانشان هستند. درست وقتی که حماس و دیگر گروههای جهادی موشک شلیک میکنند، اسرائیلیها، اعراب را دشمن خود قلمداد میکنند و بیشتر به دامن دولت اسرائیل میافتند.
همانطور که غربیها اسرائیل را تجهیز میکنند، قطر، ایران، ترکیه، لبنان و غیره نیز حماس را کمک میکنند. سالها بود که اسرائیل، بدون اینکه روسیه کوچکترین واکنشی نشان دهد، مواضع و استحکامات ایرانیان را در سوریه بمباران میکرد و ایرانیان نمیتوانستند جوابی بدهند و فقط تحقیر میشدند. از سوی دیگر بدنبال میانجیگری آمریکا بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی تحت عنوان “پیمان ابراهیم” امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و غیره روابط عادی را با اسرائیل شروع کردند و عادی سازی رابطه با عربستان سعودی در جریان بود. این مسئله به مفهوم انزوای بیشتر ایران بود. بدنبال جنگ اخیر، عربستان پروسه عادی سازی روابط با اسرائیل را تا اطلاع ثانوی کنسل کرد. عربستان سعودی از واژه اشغالگری استفاده کرد و طی بیانیه ای با لحن انتقادی اعلام کرد:
“عربستان سعودی پیشتر نسبت به انفجار فضای متشنج به وجود آمده به دلیل ادامه اشغالگری، نقض حقوق مشروع مردم فلسطین و بی احترامی به مقدسات آنها هشدار داده بود.”[9]
اگر چه آمریکا و اسرائیل دخالت مستقیم ایران در عملیات «طوفان الاقصی» را منتفی دانستهاند اما ایران با وجود اختلافات با حماس، از حماس و جهاد اسلامی حمایت میکند. بدنبال عملیات «طوفان الاقصی»، اولا پروسه عادی سازی نه تنها عربستان سعودی بلکه دیگر کشورهای عربی موقتا متوقف خواهد شد، که بخشی از خواسته ایران بود. ثانیا سالها تحقیر ایرانیان در سوریه توسط اسرائیل، الان توسط حماس پاسخ داده شده است. اگر چه در خیلی از کشورها در این رابطه جشن و پایکوبی برگزار شده است، منتهی در ایران این جشن و پایکوبی توسط دولت و بدنه دولت سازماندهی شده است.
با توجه به تحریمهای کمرشکن غربیها علیه ایران، ایران مثل سابق امکان کمکهای مالی به گروههای نیابتی خود را نداشت. فساد و زندگی تجملی مقامات حماس، جت خصوصی، زندگی در هتلهای لوکس در حالیکه اکثریت مردم فلسطین زیر خط فقر زندگی میکنند. بیشتر و بیشتر موقعیت مقامات حماس را زیر سوال میبرد. در درون غزه نیز مردم سر به اعتراض برداشته بودند. حماس و متحدین منطقهای حماس چون ایران نیازمند این عملیات بودند تا یک تصویر رادیکال از «مقاومت» ارائه دهند. این عملیات موقعیت حماس را در کشورهای عربی، بخصوص حوزۀ خلیج بالا میبرد و همچنان به عنوان یک بازیگر در تنش های امپریالیستی مطرح خواهد شد.
گمانهزنیهایی است مبنی بر اینکه آمریکا از قبل از حمله ژاپن به پرل هاربر اطلاع داشت و آمریکا اجازه داد که این حمله انجام گیرد تا آمریکا بتواند از این طریق وارد جنگ جهانی دوم بشود. به نوشته تایمز اسرائیل مقامات امنیتی مصر قبلا اسرائیل را در جریان یک «اتفاق بزرگ از ناحیه غزه» قرار داده بودند اما مقامات امنیتی و ارتش اسرائیل در هفتههای اخیر به تحولات کرانه غربی خود را معطوف کرده بودند و این هشدار را دست کم گرفته بودند. تایمز اسرائیل از قول منبع امنیتی مصر مینویسد:
“به اسرائیل هشدار دادیم که در آینده نزدیک رویدادی در حد یک انفجار بزرگ در راه است، اما آنها هشدارهای ما را دست کم گرفتند.”[10]
هنوز کاملا مشخص نیست، آیا اسرائیل آگاهانه این هشدار را دست کم گرفته و اطلاع اسرائیل شبیه اطلاع آمریکا از حمله به پرل هاربر در راستای منافع خود است یا اشتباها هشدار را دست کم گرفته است؟ تحولات بعدی احتمالا پاسخ این سوال را تا حدودی مشخص کند.
تشدید بربریت در خاورمیانه بخشی از تشدید تنشهای امپریالیستی-نظامی در سراسر این کره خاکی است. سرمایه داری جنگ بی پایان است، صلح پایدار در سرمایهداری ممکن نیست. حتی اگر گانگسترهای درگیر به آتش بس برسند، موقتی خواهد بود و در آینده شاهد سر برآوردن تنشهای امپریالیستی خواهیم بود.
در پی عملیات نظامی حماس، آمریکا اعلام کرد که ناو هواپیمابر «یواساس»، یک رزم ناو موشکی، و چهار ناوشکن موشکانداز در حال خود به سمت شرق مدیترانه است. آمریکا همچنین تجهیزات و مهمات بیشتری به اسرائیل ارسال خواهد کرد.
جنگ به شیوهای از زندگی سرمایهداری در عصر انحطاط آن تبدیل شده است. سرمایهداری نمی تواند آیندهای ارائه دهد، تنها توحش و بربریت را به مناطق بیشتری گسترش میدهد. فقط مبارزه طبقاتی کارگران است که میتواند آلترناتیوی برای توحش سرمایه داری ارائه دهد، چون پرولتاریا کشوری برای دفاع ندارد و مبارزهاش باید مرزهای ملی را درنوردد و در مقیاس بین المللی توسعه یابد. تنها طبقه کارگر جهانی با به زیر کشیدن سرمایهداری در مقیاس جهانی میتواند زمینه مادی تنشهای امپریالیستی را از بین ببرد و صلح دائمی را برای بشریت به ارمغان بیاورد.
مرگ بر جنگ امپریالیستی!
زنده باد جنگ طبقه علیه طبقه!
صدای انترناسیونالیستی
19 مهر 1402
[2] اعتصاب کارگران عربی و یهودی
[3] تظاهرات علیه حماس در خیابان های غزه
[4] اعتصاب کارکنان عمومی در غزه به دلیل پرداخت نشدن حقوق
[5] اعتراض پلیس غزه به دستمزدهای پرداخت نشده
[7] اعتصاب عمومی اسرائیل فرودگاه ها و اقتصاد را تعطیل می کند
[9] عربستان سعودی به درخواست های جهانی برای کاهش تنش بین فلسطینی ها و اسرائیلی ها می پیوندد