موج جدید اعتراضات خیابانی – افق و دورنمای پرولتری

 

موج جدیدی از اعتراضات خیابانی و اجتماعی در اعتراض به شرایط اجتماعی، سراسر جامعه را فرا گرفته است. سرکوب لجام‌گسیخته دولت پلیسی با دهها کشته، صدها زخمی و هزاران دستگیری مانع گسترش اعتراضات نشده است. اعتراضات از شمال تا جنوب، از غرب تا شرق را در نوردیده و بیش از 110 شهر درگیر اعتراضات خیابانی شده است.

جان باختن مهسا امینی جرقۀ انفجار سیاسی را زد و خشم فروخفته توده‌های فرودست را رها کرد. اما همچون اعتراضات سال 1396 و اعتراضات سال 1398 شرایط اسفناکی که سرمایه‌داری در حال اضمحلال برای توده‌های کارگر و اقشار تحتانی جامعه بوجود آورده است، زمینه اعتراضات شهریور 1401 را مهیا کرده است. نسل جوانی که هیچ آینده ای برای خود تصور نمی‌کنند و چیزی برای از دست دادن ندارند، نیروی مادی این اعتراضات را تشکیل میدهد. شجاعت، فداکاری و روحیه مبارزاتی معترضان بر علیه دولت پلیسی که یک جهنم زمینی برای تک تک افراد جامعه بوجود آورده، نشان میدهد که میشود در مقابل درنده ترین دولت پلیسی نیز سر را بلند کرد و اعتراض کرد. پلیس ضد شورش تا دندان مسلحی که تا دیروز قدرت خدایی میکرد، نتوانست در مقابل خشم معترضان مقاومت کند و در شهرهایی چون تبریز، آمل، اردبیل و… با افتضاح در حال فرار است، پوشالی بودن قدرت سرکوبگران را در مقابل مبارزه متحد نشان میدهد.

تمامی گرایشات سیاسی سرمایه از راست تا چپ، از سلطنت طلبان تا چپ های کلام رادیکال، از جریانات ناسیونالیست و قوم پرست تا مجاهدین، پیشــروی جنبش مردم را اعلام می کنند، هدف همگی شان نیز یکی است. سیاهی لشکر شدن طبقه کارگر در جنبشهای مردمی و تکرار حوادث سال 1357. چیزی که حتی اگر طبق خواسته‌های آنها پیش رود، تنها به تغییر رژیم در چهار چوب نظام سرمایه منجر خواهد شد.

بخاطر تنش‌های امپریالیستی که بین بورژوازی غرب و جمهوری اسلامی جریان دارد، غربی‌ها تحت عنوان دفاع از دمکراسی از مبارزات مردمی ایران دفاع کرده‌اند. حتی از این مسئله بعنوان اهرم فشار برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند. سعی میکنند وانمود کنند که این اعتراضات نوعی «انقلاب روسری» همانند انقلابات رنگی در دیگر کشورها است.  اما چه کسی است که نداد، آنها هیچ فرقی با جنایتکاران اسلامی ندارند و فقط بدنبال منافع امپریالیستی خود هستند.

یکی از ویژگیهای اساسی اعتراضات خیابانی مردمی این است که در چنین اعتراضاتی انسانهای کارگر، اقشار تحتانی و میانی جامعه با هر نوع تفکر و تعلق طبقاتی در آنها شرکت می‌کنند، مثل جنبش جلیقه زردهای فرانسه. کارگران در چنین جنبش‌هائی نه بعنوان یک طبقه اجتماعی بلکه همچون کارگران منفرد شرکت میکنند.

در اعتراضات خیابانی تا این لحظه، طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی ظاهر نشده است. انسانهای کارگر و بخصوص جوانان و لشکر بیکاران در کنار دیگر اقشار جامعه در اعتراضات شرکت کرده اند. اگر شرایط مادی برای اعتراضات اجتماعی مهیا باشد ولی معترضان برای اعتراض خود افق یا دورنمائی نداشته باشند، جامعه منفجر خواهد شد و این اعتراضات بیشتر  شکل طغیان ها، عصیان ها و یا حتی قیام ها خواهند گرفت.

زمانیکه جامعه هنوز به موقعیت انقلابی ارتقاء نیافته و قدرت دوگانه در جامعه حاکم نیست و یا اینکه طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی وارد جدالهای طبقاتی نشده است، در چنین شرایطی هژمونی اعتراضات مردمی خیابانی در دستان طبقه کارگر نیست. در چنین شرایطی آنچه در پشت سنگربندی خیابان قرار دارد، انواع و اقسام ایدئولوژی‎های سرنگونی طلبانه است. افرادی که در اعتراضات مردمی سنگر خیابان را در تسخیر خود دارند، ماهیت سنگر بندی خیابان را تعریف نمی‎کنند، بلکه از قبل مواضعی در خیابان موجود است. در اعتراضات مردمی، در خیابان انسانهای کارگر، جدا شده از طبقه، آن هم در شکل شورش، نمی توانند مواضع طبقاتی خود را بیان کنند، بلکه در خیابان به سیاهی لشکر طبقات دیگر تبدیل می شوند.

مسئله حائز اهمیت این است که گویا هر اعتراضی، هر چقدر خونین تر باشد، همانقدر رادیکال‌تر است. این یک درک اشتباهی است و ربطی به سنت مبارزاتی طبقه کارگر ندارد. چنین نگرش‌هایی ریشه در سنت آنارشیسم دارد که باوری به قدرت جمعی و طبقاتی طبقه کارگر ندارد. از افق طبقاتی، از منظر مبارزه ضد سرمایه داری، از دید کمونیستی، اعتراضات کارگری در پائیز 1397 که حتی یک نفر نیز کشته نشد، رادیکال‌تر و ضد سرمایه‎داری‎تر از اعتراضات آبان ماه 1398 بود. اعتراضات کارگری پائیز 1397 توانست خانواده‌ها را به خیابان بیاورد، مردم محلات را به خیابان بکشاند، خیابان به مجامع عمومی تبدیل شده بود. خیابان، محله و کارخانه به محل بحث و گفتگو، حتی جدل تبدیل شده بود. فاکتورهای ذکر شده منجر شد تا معترضین با آگاهی جمعی به اعتراض خود ادامه دهند و این مسئله در روند خود باعث شد تا اعتراضات روز به روز رادیکال‌تر شود. اگر چه اعتراضات شکوهمند پائیز 1397 سرکوب شد اما دستاورد آنها به بخشی از حافظه تاریخی تبدیل شده است. اعتراضات اجتماعی و مارش خیابانی باید در خدمت جنبش طبقاتی کارگران قرار گیرد، خیابان باید به محل تجمع خانواده‎ها تبدیل شود، خیابان باید به مجمع عمومی معترضین تبدیل شود. در چنین شرایطی است که اعتراضات به جای اعتراض ضد رژیمی، شکل ضد سرمایه داری بخود میگیرد و زمینه های شکل‌گیری کمیته‌های کارخانه، اعتصاب، محلات و دیگر نهاد های اعتراضی را مهیا میکند.

زمانیکه طبقه کارگر بعنوان یک طبقـه اجتمـاعی در تحولات جامعه ظاهر میشود، مانور دادن گرایشات ارتجاعی بورژوائی بشدت پائین می آید. نمونه واضح آن اعتراضات کارگری پائیز 1397 است، زمانیکه بی‌بی‎سی، صدای آمریکا و غیره خفه شده بودند. در چنین شرایطی گرایشات بورژوایی، بخصوص گرایشات سالوس بورژوایی غربی، ناچار هستند تا خفه شوند. چرا که دولتهای غربی بودجه جنگی (دفاعی) خود را با چنگ انداختن به سطح زندگی طبقه کارگر تامین میکنند و به تبع آن تورم در بریتانیا و آمریکا 2 رقمی شده است. نتیجه سیاست‌های ریاضت اقتصادی دولتهای غربی به میدان آمدن طبقه کارگر در چنین کشورهایی شده است. اعتراضات کارگری و اعتصابات وحشی همه جای بریتانیا را گرفته و در دیگر کشورهای غربی نیز  جریان دارد. درد و منافع طبقه کارگر سوای از اینکه به چه زبانی صحبت میکند، چه در ایران باشد، چه در بریتانیا، یکی است، لذا غربیها، بی‌بی‌سی، کاخ سفید و… نمی‌توانند از اعتراضاتی که ماهیت طبقاتی پرولتری دارد دفاع کنند و مجبورند خفه شوند.

همزنجیران!

تمامی نگاهها، تمامی امیدها به طبقه ما دوخته شده است. اگر غول خفته بیدار نشود، اگر طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی در این اعتراضات ظاهر نشود، اگر اعتراضات مسیر مستقل طبقاتی را در پیش نگیرد، اگر طبقه کارگر کمیته های محلات، کارخانه، اعتصاب، مبارزه و دیگر نهادهای مستقل خود را ایجاد نکند، مبارزه طبقه ما تنها در خدمت مبارزه ضد رژیمی قرار خواهد گرفت. همانطوریکه در سال 1357 بورژوازی اسلامی بر گردۀ مبارزات ما سوار شد و در نتیجۀ آن بورژوازی اسلامی جایگزین بورژوازی سلطنتی شد، اما بردگی مزدی برای طبقه ما تداوم یافت.

منافع ما در این نیست که فقط طبقه حاکمه را عوض کنیم، منافع طبقاتی ما در این است که  نابودی کل سیستیم سرمایه داری را نشانه گیری کنیم. مبارزه طبقاتی در روند تکاملی خود بخاطر ماهیت ضد سرمایه داری آن، نه تنها به دیگر کشورهای سرمایه داری سرایت خواهد کرد بلکه  دولت سرمایه را نیز به چالش خواهد کشید. ما فقط باید بخاطر منافع طبقاتی مان بجنگیم.

زنده باد جنگ طبقه علیه طبقه!

صدای انترناسیونالیستی

2 مهر 1401

 

با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

 

مطالب مرتبط