سمفونی رسوایی
موومان عشق
در 6 تیر1398 گروه بین المللی کمونیست چپ (IGCL) آشکار کرد صدای انترناسیونالیستی مدتهاست که عاشق آن شده است[1]. آشکار کرد که مدتهاست صدای انترناسیونالیستی نامه های عاشقانه برای آن ارسال میکرده است و در نامه های عاشقانه الفاز عاشقانه ای چون «عزیز» و … می نوشته است. IGCL به سبک ستاره های هالیود با آشکار کردن عشق جدید خود، همه را غافلگیر و سورپرایز کرد. البته گلایه نیز کرد که 5 سال قبل صدای انترناسیونالیستی در حق آن جفا کرده است و به دفاع از جریان کمونیست بین المللی پرداخته است، گلایه کرد این رسم عشق و عاشقی نیست. اما متاسفانه لحظات شیرین برای عده ای بسیار کوتاه هستند. ناگهان شوالیه ها از دنیای مالیخولیائی خود بیرون آمدند و توهم عشق شان فرو ریخت.
صدای انترناسیونالیستی در شرایط غیر قابل تصور و بسیار سختی نه تنها از مواضع کمونیستی و انترناسیونالیستی دفاع میکند بلکه بر ضرورت دفاع از ارزشها و پرنسیپ های پرولتری نیز تاکید میکند. تقویت و پیشروی مواضع انترناسیونالیستی و مهمتر از آن ارزشها و پرنسیپ های پرولتری به نفع شارلاتانیسم سیاسی نیست. باید صدای انترناسیونالیستی را با توسل به دروغ، توهم، شارلاتانیسم و … بی اعتبار کرد. چنین باندهائی تحمل دیدن یک بیانه مشترک را ندارند و به پروکاسیون متوسل میشوند.
موومان مظلومیت
حدود سیزده قرن پیش، امام سوم شیعیان در کربلا به قتل رسید. بعد از آن تاریخ و هر ساله چنان با سوز و گداز سالگرد آن قتل عام را برگزار میکنند و چنان از ظلم و جنایاتی که بر امامشان روا شده روایت میکنند که روایت شان، انسان را تا آن حد اندوهگین میکند که سخن گفتن از آن قاصر است. اعضایIGCL نیز از هر فرصتی که برایشان پیش می آید از ظلمی که استالینیستها در جریان کمونیست بین المللی در حق آنها روا داشته اند، با حزن و اندوه روایت می کنند[2]. روایت IGCL به اندازه روایت شیعیان سوز و گداز است و انسان را متاثر میکند.
روایت مظلومیت IGCL و ظلمی که در حق آن روا شده، سینه به سینه نیز نقل شده است تا اینکه سرانجام این روایت به گوش آیت الله سیستانی در عراق و آیت الله خامنه ای در ایران نیز رسید. هر دو آیت الله پس از شنیدن روایت جانسوز، اعلام کردند مظلومیت این برادران در سطح مظلومیت شهدای کربلا است و ساعتها از ظلمهای روا شده بر این انسانهای مظلوم گریه کردند. هر دو متفق القول اعلام کردند که خواندن هر چیزی از استالینیستهای جریان کمونیست بین المللی حرام است و حکم خواندن «آیه های شیطانی» را دارد.
آیت الله خامنه ای بخاطر اینکه مردم تحت حکومتش سهوا دچار گناه نشوند، دستور داد صفحه فارسی استالینیستهای جریان کمونیست بین المللی فیلتر شود. حضرت آقا همچنین خبر دار شد 5 سال قبل گروهی نیز از این استالینیستها دفاع کرده است که بنوعی به خود حضرت آقا نیز مربوط میشود. حضرت آقا فرمودند، دفاع کردن از یک گناهکار جرمش بیشتر از خود گناهکار است، آنها هر چی دارند و به هر زبانی فیلتر کنید، تا مبادا کسی دچار گناه شود. هر کدام از اینها نیز اگر گرفتار مومنان شدند، فقط دست «حاجی داود»[3] بسپارید.
اخیر استالینیستها در جریان کمونیست بین المللی و در جریان کنگره 23 به این نتیجه رسیده اند که پرولتاریا انقلاب نخواهد کرد و درک قبلی شان مبنی بر سوسیالیسم جهانی نیز اشتباه بوده است. لذا از خود انتقاد کردند و حالا میخواهند سوسیالیسمشان را در جزیره زیبا (Belle Île) فرانسه بنیان نهند. پتر رئیس استالینیستها در همان کنگره دستور داده همه باید فرانسوی یاد بگیرند تا بزودی ترتیب انتقالشان به این جزیره داده شود. پتر همچنین دستور داده همه مردان باید سبیل مدل استالینی داشته باشند و کسانی که تخطی کنند محکوم به کار مادام العمر در اردوگاه کار اجباری خواهند شد. اسناد همه اینها را بزودی IGCL منتشر خواهد کرد.
موومان ننگ
بعضی کلمات مفهوم و ارزش های متفاوتی دارند، بسته به موقعیت جغرافیائی و یا فرهنگی که استفاده می شوند. یکی از این کلمات واژه «اکثریت» است که به روسی میشود بلشویک. بلشویک (عملکرد آن قبل از دهه 1930) بیانگر پیشقراول طبقه، دفاع از منافع پرولتاریا، علیه جنگ امپریالیستی بودن، دفاع از ارزش های پرولتری و … برای عده زیادی از انسانهای کره زمین است. بورژوازی اسلامی در جریان قتل عام مخالفین سیاسی خود، جنازه شان را مخفیانه و گمنام در منطقه ای دفن میکرد که نام «لعنت آباد» به آن نهاده بود، مخالفین بورژوازی اسلامی به احترام و به یاد بلشویکها، لعنت آباد را به «بلشویک آباد» تغییر دادند.
اما همین کلمه «اکثریت» در فضای سیاسی ایران مفهومی کاملا متضاد اکثریت روسیه، یعنی بلشویک را دارد. در فضای سیاسی ایران، بجای برشمردن تمامی صفت های منفی، کافی است بگوئی اکثریت، یعنی سمبل حقارت و نماد ننگ. درست مثل اسم رضا رخشان برای هزاران کارگر هفته تپه. اکثریت میخواست از شر این نام خلاص شود، چند آواره سیاسی پیدا کرد و اعلام کرد، جریان جدیدی بنیان می نهد و اسم آن را حزب چپ می گذارد. اگر چه نام حزب چپ برای خود برگزید ولی همه به اسم اکثریت می شناسند.
عین همین کار را نیز شوالیه ها کردند، چند آواره سیاسی پیدا کردند، نام خود را تغییر دادند و یک نام پر طمطراق برای خود برگزیدند تا بلکه با نام جدید و ویترین جدید، هویت جدیدی نیز کسب کنند. اما ننگ را با هیچ چیز نمیتوان پاک کرد. ظاهرا این شارلاتانهای سیاسی میخواهند برای انترناسیونالیستها حکم اکثریت را ایفا کنند.
موومان پروکاسیون
ویژگی شارلاتانیسم سیاسی این است که پایبند هیچگونه پرنسیپ و ارزشهای اجتماعی نیست چه برسد به ارزشها و پرنسیپ های کمونیستی. از دروغ گفتن در روز روشن ابائی ندارد، شرم برایش مفهومی ندارد و هر چقدر هم گند کارش بالا بیاید، خجالت نمی کشد و پررو تر و شرورتر از روز قبل به عملکردهای کثیف خود ادامه میدهد. جریانات سیاسی جدی و با پرنسیپ، چنین شارلاتان ها را جدی نمی گیرند. اینها مشکل پذیرفته شدن در فضای سیاسی را نیز دارند.
شارلاتاتهای IGCL به دروغهای کثیف و گوبلز گونه متوسل میشوند که صدای انترناسیونالیستی با عملکرد اپورتونیستی خود گروههای سیاسی پرولتری را در فضای سیاسی بی اعتبار کرده است. با بی شرمی تمام اعلام میدارند صدای انترناسیونالیستی به «پروکاسیون» در بی اعتبار کردن متوسل شده است. اما قادر نیستند نام این گروههای سیاسی کمونیستی بی اعتبار شده توسط صدای انترناسیونالیستی را اعلام کنند. گروهی که عمر ننگین اش با پروکاسیون شروع شده و بی پرنسیپی عملکرد روزانه اش را تشکیل میدهد، تهمت میزند صدای انترناسیونالیستی در بی اعتبار کردن کمونیستها به پروکاسیون متوسل شده است. برخلاف دروغهای کثیف پروکاتورها پایبندی صدای انترناسیونالیستی و دفاع آن از ارزشها و پرنسیپ های کمونیستی، ویژگی اساسی و پایه ای آن است.
گلایه کرده اند که پاسخ صدای انترناسیونالیستی فاقد هر گونه ماهیت سیاسی است، ظاهرا صدای انترناسیونالیستی نشان «لژیون دونور» شوالیه ها را ندیده است. ماهیت سیاسی دادن به یک باند شارلاتان، بزرگترین اشتباهی است که میتوان مرتکب شد. هر کس برخورد سیاسی با یک باند شارلاتان سیاسی بکند، بهای آنرا نیز خواهد پرداخت، حتی اگر این شخص خود مارکس باشد. نباید شارلاتانهای سیاسی و پروکاتورها را جدی گرفت، در مقابل باید با چنگ و دندان از ارزش ها و پرنسیپ های کمونیستی دفاع کرد.
در دنیای مالیخولیائی خودشان از تلاش صدای انترناسیونالیستی برای شکستن انزوای خود سخن گفته اند. برخلاف توهمات این شارلاتانها، گذشته سراسر افتخار آمیز صدای انترناسیونالیستی آنرا هم برای بزرگترها و هم برای کوچکترها جذاب کرده است و اگر کسی منکر آن شد، اسنادش را منتشر می کنیم.
فیروز اکبری
31 مرداد 1398
یادداشتها:
[1] ما مقالات انگلیسی مان را به جریانات سیاسی درون فضای سیاسی پرولتری و کسانی که به نوعی با ما مکاتبه داشته اند و یا خود خواسته اند ارسال می کنیم. بخاطر مکاتباتی که بین صدای انترناسیونالیستی و مبارزه طبقاتی صورت گرفته بود، مبارزه طبقاتی نیز به این لیست اضافه شده بود. در 3 مارس 2014 ما ایمیلی از مبارزه طبقاتی دریافت کردیم که آدرس جدید آنها را اعلام میکرد. ایمیل هرگز اعلام نمیکند که این آدرس یک گروه جدید است بلکه غیر مسئولانه می گوید آدرس جدید ما است، به تصویر زیر نگاه کنید. در پاسخ به نامه IGCL ما نوشتیم:
“متاسفانه به دلیل عملکرد غیر مسئولانه مبارزه طبقاتی قدیم، این آدرس ایمیل به لیست توزیع ما بعنوان آدرس ایمیل مبارزه طبقاتی و نه IGCL اضافه شده است. حالا این اشتباه را تصحیح کردیم و این آدرس ایمیل را از لیست توزیع حذف کردیم.”
ما فکر کردیم شاید توضیح ما متوجه حماقت خودشان بکند و از توهمی که برای خودشان درست کرده بودند، بیرونشان بیاورد. اما ظاهرا این پروکاتورها به فکر آبروریزی بیشتر نیستند و تنها با پروکاسیون به دنبال مطرح کردن خودشان هستند.
این شارلاتاتهای سیاسی در روز روشن دروغ می گویند و می نویسند «اطلاع رسانی [در مورد] بسته شدن یک آدرس و باز شدن یکی دیگر[بوده است]».
اولا در تصویر بالا مشاهده می کنید، کوچکترین توضیحی مبنی بر اینکه آدرس جدید، آدرس یک گروه جدید است مشاهده نمیکنید. بلکه مبارزه طبقاتی می گوید آدرس جدید ما.
ثانیا آدرس مبارزه طبقاتی نه تنها بسته نشده بود بلکه حداقل تا 23 آوریل 2015 کار میکرد. به تصویر زیر نگاه کنید.
ثالثا بیش از یک سال هر دو آدرس متون را دریافت کرده اند. به تصویر زیر نگاه کنید.
[2] بعنوان نمونه یکی از این روایت ها برای یکی از اعضایRiff-Raff نقل شده است.
[3] رئیس زندان قزل حصار و مبتکر تابوت، کسی که در اعمال شکنجه و ایجاد وحشت از لاجوردی نیز گوی سبقت را ربود.