پرولتاریای باکو باید به حافظۀ تاریخی خود رجوع کند

ماههای اخیر جمهوری آذربایجان شاهد اعتراضات و تظاهراتی بود که بود بیستمین سالگرد استقلال این جمهوری را  تحت الشعاع خود قرار دارد. در 11 و 12 اسفند 1389 علیرغم تدابیر شدید امنیتی و حضور وسیع پلیس، اعتراضات و تظاهرات وسیعی در میدان مرکزی شهر، «میدان فواره ها» صورت گرفت. پلیس و نیروهای امنیتی به سرکوب وحشیانه تظاهرات پرداختند، دهها تن را دستگیر و تعداد زیادی را نیز زخمی کردند. چند روز بعد از آن دانشجویان دانشگاه باکو از طریق شبکه های اجتماعی فراخوان تظاهرات ضد دولتی برای روز 23 اسفند 1389 در مقابل دانشگاه داده بودند. پلیس با تدابیر امنیتی شدیدی مانع برگزاری تظاهرات شد. سرانجام معترضین در 13 فروردین 1390 در مرکز شهر به تظاهرات پرداختند. [1] ساعتی پس از تظاهرات، صدها نیروی ضد شورش وارد محل شده و با دستگیری تعداد زیادی از تظاهر کنندگان به سرکوب معترضین پرداختند. تظاهر کنندگان با توجه به اوضاع نابسامان اقتصادی  و اجتماعی خواهان استعفای دولت  و آزادی بودند.

این اعتراضات از عواقب بحران سرمایه داری است ، بحران سرمایه داری جهانی است و بار این بحران را طبقۀ کارگر جهانی پرداخت می کند ولی مسئله حائز اهمیت این است که عواقب بحران در کشورهای پیرامونی نقشی مخرب تر از کشورهای متروپل ایفا می کند.

در این جمهوری حکومت موروثی است. «حیدر علی اف» دست پرورده نظام اطلاعاتی استالینی بود و بعد از مرگش ، پسرش «الهام علی اف» زمام دار این جمهوری شد و به تقویت دستگاه مخوف پلیس و مافیای سیاسی و اقتصادی پرداخت. فساد مالی و اداری در این جمهوری بیداد می کند.

در سال 1384 در جمهوری آذربایجان ، این منبع ثروت و نفت 24 درصد از مردم زیر خط فقر زندگی میکردند [2] در حالی که «قصر» خریداری شده خانواده «علی اف» در امارات متحده عربی معادل ده هزار سال حقوق یک کارگر آذربایجانی است.[3] در سال 1387 نرخ تورم در جمهوری آذربایجان  21 درصد بود ، به عبارت دیگر طبقه کارگر و اقشار تهی دست جامعه هر روز نسبت به روز قبل تهیدست تر می شوند.

ناسیونالیستها و اسلامیستها قصد دارند ، اعتراضات را در راستای اهداف خود کانالیزه کنند. بخصوص که اعتراضات متاثر از دمکراسی خواهی و آزادیخواهی نیز است. طبقه کارگر ، این غول خفته هنوز بیدار نشده است ، با این وجود هر از چند گاهی طبقه کارگر مجبور به دفاع از سطح معیشت خود است که به چند مورد از آنها اشاره می شود:

  • 25 اسفند 1389کارگران یکی از بزرگترین شرکت های ساخت و ساز بنام «آکورد» بخاطر اخراج همکاران خود ، عدم پرداخت بموقع حقوق و همچنین نقض حقوق خود دست به اعتصاب زدند.
  • در هشتم آذر 1384 بیش از هزار نفر از کارگران «مک درموت» که ساخت خط لوله و ایجاد سکوهای نفتی برتیش پترولیوم را بر ععهده دارد در اعتراض به دستمزد کم ، شرایط نا مناسب کاری ، تامین بیمه درمانی و غیره دست به اعتصاب زدند.
  • در اواخر فوریه و اوایل مارس 2004 کارگران «خط لوله باکو- تفلیس- جیهان» در اعتراض به شرایط نابسامان کاری و پائین بودن حقوقها دست به اعتصاب زدند. یکی از کارگران اعتراضی چنین می گوید: “آنان با ما مثل بردگان رفتار می کنند. ما از حقوق خود ناراضی هستیم. ما ماهیانه 90 دلار میگیریم به ازای تمام ساعاتی که کار میکنیم و در زیر باران لوله در زمین میگذاریم.”
  • اول اسفند 1386 کارگران و کارکنان راه آهن باکو به دلیل نارضایتی از وضعیت اقتصادی ، دست به اعتصاب زده و خواستار بهبود وضعیت اقتصادی و افزایش حقوق و پرداخت به موقع آن شدند.
  • 18 دی ماه 1380در اعتراض به افزایش دو برابری فرآورده های نفتی در جمهوری آذربایجان رانندگان وسایل نقلیه عمومی دست به تجمع و اعتصاب زدند. بهای گازوئیل از 900 مانات به 1800 مانات افزایش پیدا کرد. این اعتصاب توسط پلیس برهم زده شد.

زمانی پرولتاریای باکو ، این غول استثمار شده ، این غول خفته ، هنوز بیدار بود. زمانی پرولتاریای باکو بعنوان بخشی از پرولتاریای جهانی بخصوص در سالهای 1905 و 1917 نقشی پیشقراول داشت و پرچمدار انقلاب کمونیستی جهانی بود. هنوز مرتجعین ، موفق به اشاعۀ نفرت قومی بین آذری و ارمنی نشده بودند. زمانی هم که دولتهای ارتجاعی عثمانی و روسیه ، جنگ کثیف و خونین آذری – ارمنی را در راستای منافع ارتجاعی خود دامن زدند و تلاش کردند تا کارگران آذری و ارمنی را در راستای منافع امپریالیستی خود گوشت دم توپ کنند باز هم پرولتاریای باکو ماهیت این جنگ را افشا کرد و در کاهش قتل عام حاصل از آن بسیار موثر بود.

زمانی نام باکو تبلور عمیق ترین همبستگی طبقاتی بود. آذری ، ارمنی ، گرجی و روسی بازو در بازو ، علیه سرمایه می جنگیدند ، با هم کمیته کارخانه می ساختند و با کمک همدیگر کمیته اعتصاب تشکیل میدادند. زمانی تبلیغ ادبیات و هنر پرولتری بخشی از کار روتین پرولتاریای باکو بود. از همه مهمتر نام کمیته کمونیستی باکو ، بیانگر سطح بلوغ و آگاهی طبقاتی پرولتاریای باکو بود. پرولتاریای باکو منبع الهام بخش برای پرولتاریای سراسر منطقه بود. داستان قهرمانی های پرولتاریای باکو ، داستان نبردهایش ، موضوع پور شورترین رمان ها بوده است.

با شکست انقلاب جهانی ، پرولتاریای باکو ، بعنوان بخشی از پرچمدار انقلاب جهانی که در صف اول نبرد بود ، مورد حمله ضد انقلاب قرار گرفت. ضد انقلاب به پتانسیل پرولتاریای باکو آگاه بود. لذا به سلاخی بیرحمانۀ پیشقراول آن پرداخت. انقلاب جهانی شکست خورد و پرولتاریا مغلوب شد. تزار آن همه کمونیست کشتار نکرده بود که قاتل کمونیست ها (استالین) قتل عام کرد. همان استثمار وحشیانه ، همان بربریت سرمایه ، منتهی این بار به نام کارگران ادامه یافت.

حیدر علی اف به عنوان «مامور امنیتی» دست پروردۀ همان نظام بربر استالینی بود. در پاداش خدماتش و نوکری اش به استالینیزم چندین مدال گرفته بود. بعد از فروپاشی استالینیزم ، رنگ عوض کرد و چاکر سینه چاک بازار آزاد شد. اسامی خیابانها را عوض کرد ، «نوبل» صاحب نفت خدای باکو در زمان تزار ، مجددا نام خیابان گرفت. حالا هم پسرش نقش رهبری مافیای سیاسی و اقتصادی آذربایجان را ایفا می کند.

پرولتاریای باکو!

بحران سرمایه داری جهانی است و بورژوازی می خواهد طبقۀ ما بهای این بحران را بپردازد ، لذا سطح معیشت طبقه ما را در سراسر این جهان هستی مورد تعرض قرار میدهد. هیچ ناجی برای رهائی ما بردگان مزدی وجود ندارد ، رهائی ما از بردگی مزدی تنها بدست خودمان امکان پذیر است. بیدار شدن مجدد پرولتاریای باکو ، این غول خفته ، نه تنها وحشت بر اندام  بورژوازی آذری ، بلکه بورژوازی منطقه خواهد انداخت. پرولتاریای باکو باید به حافظه تاریخی خودش رجوع کند ، از تجربه غنی نسل های قبل خود بیاموزد ، سازمان کمونیستی خود را ایجاد کند و مجددا در راستای انقلاب جهانی کمونیستی پرشورتر از قبل به نبرد بپردازد.

 

20 فروردین 1390

م جهانگیری

یادداشتــها:

 [1]  گوشه هائی از اعتراضات را در فیلم های ویدئوی زیر میتوان مشاهده کرد:

[2] http://en.wikipedia.org/wiki/Economy_of_Azerbaijan

[3] http://int.armradio.am/far/index.php?part=1&id=51253

با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

مطالب مرتبط