تروریسم بر علیه طبقه کارگر – تداوم جنایتهای تروریستی در فرانسه، عراق، آلمان، سوریه، بریتانیا، ایران و… – مبارزه طبقاتی تنها راه مبارزه با تروریسم

 

 

در طی سالهای اخیر شاهد تداوم جنایت های تروریستی از سوی جانوران متشکل در خلافت اسلامی بودیم. هدف حملات تروریستی این جانیان نه مراکز نظامی دیگر دولتهای سرمایه داری، بلکه مردمان عادی، خواهران و برادران طبقاتی مان بوده است. قبل از هر چیز باید تاکید کرد که قربانیان تروریسم، چه تروریسم دولتی و چه تروریسم غیر دولتی، انسان های کارگر است. اگر چه در حمله اخیرا در تهران، دو سمبل بورژوازی اساتمی (مجلسی و قبر خمینی) مورد هدف قرار گرفتند، با این وجود بخشی از قربانیان مردمان عادی بوده اند. بدنبال هر جنایت تروریستی، بورژوازی ضرورت وحدت ملی را در دفاع از ارزشهای دمکراسی در مقابل تاریک اندیشان بیان کرده است. این مسئله آنچنان به یک روتین تبدیل شده که جنایتکاری چون روحانی، در رابطه با حملات تروریستی تهران اعلام کرد «این اقدام تروریستی در واقع انتقام از دمکراسی است». ضمن همدردی با قربانیان تروریسم، نه باید همچون گرایشات راست و چاپ سرمایه نقش بلند گوی دمکراسی را ایفا کرد بلکه باید از افقی انترناسیونالیستی به حوادت نگریست.

پس از فروپاشی جهان دو قطبی و پیروزی دمکراسی، قرار بود بشریت در رفاه، آرامش و صلح زندگی کند. اما طولی نکشید حقایق تلخ و ناگوار چهرهٔ خشن نظم نوین جهانی را بر ملا کرد. در نظم نوین جهانی، هر یک از گانگسترهای بزرگ و کوچک بدنبال منافع امپریالیستی خود هستند. در چنین زمینه ائی بود که تروریسم بیشتر از دوران جنگ سرد به بخشی از سیاست امپریالیستی گانگسترها تبدیل شد که در روند خود حمام خون بدنبال حمام خون براه انداخت.

ما بارها اعلام کردیم، تروریسم محصول سرمایه داری در حال انحطاط و یک پدیده روزمره در اقصی نقاط جهان است. تروریسم دهه ها است که به بخشی از عملکرد دولتهای رسمی و همچنین غیر رسمی سرمایه داری (همچون خلافت اساتمی) تبدیل شده است و در راستای منافع امپریالیستی آنان است، جنایات تروریسم یعنی جنایات سرمایه داری. سالهاست که بورژوازی از جنگ مقدس خود بر علیه تروریسم نام می برد. همان جنگ کثیفی است که سرمایه داری در حال بحران، برای خروج از بحران به آن چنگ می اندازد. جنگی که بخاطر آماده نبودن شرایط برای جنگ جهانی، شکل جنگهای منطقه ای بخود می گیرد. جنگی که هر روزه، صدها نفر کشته و هزاران نفر بی خانمان می شوند، جنگی که جهنم واقعی را برای بخش زیادی از ساکنان این کره خاکی بوجود اورده است.

ریشه های تروریسم جدید با ایدئولوژی اسلامی به اوایل دههٔ ۸۰ میلادی برمیگردد. بدنبال اشغال افغانستان از سوی شوروی، آمریکا و عربستان با کمک پاکستان و کشورهای حوزه خلیج جنبش ارتجاعی «مجاهدین» را برای مقابله با شوروی براه انداختند و تقویت کردند. سازمان سیا نقش مهمی در آموزش نظامی – اطلاعاتی و تقویت این جنبش ایفا کرده است، بن لادن رابطه تناتنگی با سیا داشت. این جنبش ارتجاعی که بخشی از سیاست امپریالیستی آمریکا – عربستان و متحدانشان بود، داوطلبانی را از اقصی نقاط این کرهٔ خاکی بدور خود جمع کرد، افراد جذب شده در روند خود گروههای تروریستی رنگارنگ را تشکیل دادند. بخش اعظم جنبش مجاهدین سپس به جنبش القاعده و یا طالبان دگردیسی کرد و سیا همچنان حمایت خود را از آنها در راستای مقابله با سیاست های روسیه ادامه داد. به دنبال حوادت سوریه و برای مقابله با افزایش نفوذ ایران و روسیه در عراق و وریه، عربستان -آمریکا و متحدین شان بدنبال بدیل مناسبی بودند، در راستای چنین نیازی و بعنوان اهرم فشار در سیاستهای امپریالیستی گانگسترها، جنایتکاران متشکل در «خلافت اسلامی» عرض اندام کردند.

در کشورهای غربی، عواقب تروریسم دولتی، حاشیه نشینی، تبعیض نژادی سیستماتیک، بیکاری و دهها معضل دیگر که محصول سرمایه داری است، بخشی از جوانان اروپای غربی را بسوی تروریسم سوق می دهد. جوانانی که برای فرار از بی هویتی خود، برای فرار از بیگانگی خود، امروزه تروریسم بخشی از سیاست امپریالیستی تمامی کشورها در رقابت های امپریالیستی آنها شده است، از گانگسترهای دمکرات گرفته تا گانگسترهای ایرانی و سعودی. هر یک از این گانگسترها پوشش مناسبی برای سیاست تروریستی خود پیدا می کنند، از ایدئولوژی رحمت اسلامی گرفته تا صلح جهانی، از بشر دوستی گرفته تا دفاع از ارزش های دمکراسی و …. اما اخیرا یکی از نمایندگان کنگرهٔ آمریکا آشکارا و بدون هاله ای از ابهام سیاست تروریستی گانگسترها را بیان کرده است. «روراباکر» عضو مجلس نمایندگان آمریکا در نشست کنگره بتاریخ ۱۹ خرداد ماه پرسیده است «آیا این چیز خوبی نیست که آمریکا نهایتا از سنی هایی که به حزبالله و شیعه، که تهدیدی علیه ما هستند حمله می کنند، حمایت کند؟» و سپس پیشنهاد داده است شاید برای دولت استراتژی باشد که «از یک گروه تروریستی علیه گروه تروریستی دیگری استفاده» شود.[۱]

در پی افزایش تنش های امپریالیستی بین گانگسترهای ایرانی و سعودی، مدتی است گانگسترهای سعودی نیز بی پرده حرف میزنند، این مسئله بخصوص پس از روی کار آمدن ترامپ واضحتر شده است. اخیرا وزیر دفاع عربستان محمد بن سلمان به تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ در مصاحبه با شبکه «ام بیسی» اظهار داشته بود که ایران در صدد تسلط بر کشورهای مسلمان است، لذا امکان مذاکره وجود ندارد، بلکه تاکید کرده بود که «ما خواهیم کوشید که جنگ را به زمین آنها یعنی داخل ایران ببریم».[۲] در پاسخ به سخنان وزیر دفاع عربستان، حسن دهقان وزیر دفاع ایران اظهار داشته بود که اگر سعودی ها «جهالت کنند جایی غیر از مکه و مدینه را سالم نمیگذاریم». همچنین در روز عملیات تروریستی در تهران، الجبیر وزیر خارجه سعودی گفته بود که «ایران باید تنبیه شود».

در اوایل دههٔ ۸۰ شمسی، جمهوری اسلامی در راستای منافع امپریالیستی خود و بعنوان اهرم فشار به اقلیم کردستان، عراق و افغانستان به تقویت گروه های سلفی پرداخت. گروههای سلفی علنا در ایران به فعالیت تبلیغاتی می پرداختند و نیروهای جذب شده از جوانان کردستان را در پایگاههای نظامی خود آمورش نظامی میدادند. جمهوری اسلامی عملا به اینها تفهیم کرده بود که اگر دست به تحرکات خارج از کنترل وزارت اطلاعات بزنند، با سرکوب مواجه خواهند شد. اعدام های سال گذشته هسته های خارج از کنترل وزارت اطلاعات را شامل می شد. [۳]

تروریسم سوای از اینکه به لحاظ فیزیکی خواهران و برادران طبقاتی ما را هدف قرار میدهد، موجب تقویت توهمات دمکراتیک در جامعه می شود، ضرورت وحدت ملی را دامن می زند، و مهمتر از همه فضای جامعه را نظامی و امنیتی می کند. کوچکترین اعتراضی تحت عنوان شرایط ویـژه سـرکـوب می شـود. دست پلیس امنیتی بـرای هر عملی آزاد می شود. در چنیـن زمینه ائی بـود که، ولی فقیه بورژوازی اسلامی در راستای پلیسی کردن فضای جامعه، اظهار داشت به جای تماشاچی بودن در جامعه” در این وضعیت که «دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریت کند» با شناخت وظیفهی خود، به صورت «آتش به اختیار»، تصمیمگیری و اقدام کنند”.[4]

به بهانه مقابله با تروریسم تنور جنگ داغتر خواهد شد، به بهانه مقابله با تروریسم فضای سیاسی پلیسی تر خواهد شد. به بهانه همین تروریسم، نه تنها دست پلیس سیاسی برای استراق سمع بازتر از قبل شده است، بلکه حتی با قوانین جدیدی کنترل مخالفان راحت تر خواهد بود. به بهانه مبارزه با تروریسم هر اعتراض کارگری بعنوان ستون پنجم دشمن تلقی خواهد شد و سرکوب خواهد شد.

از یکسو خواهران و برادران هم طبقاتی ما قربانیان تروریسم دولتی و غیر دولتی هستند، از سوی دیگر بورژوازی خون قربانیان را بهانه ای قرار میدهد در راستای تقویت نهادهای دمکراسی سرمایه داری. انترناسیونالیستها بارها اعلام کرده اند، نمی توان با تروریسم مبارزه کرد بدون آنکه با سرمایه داری مبارزه کرد. تنها راه مبارزه با تروریسم دولتی و یا گروه های تروریستی که خود بخشی از سیاست خارجی دولتهای امپریالیستی هستند، تشدید مبارزه طبقاتی است. چرا که مبارزه طبقاتی در روند تکاملی خود دولت سرمایه داری را به چالش خواهد کشید و انقلات با جهانی کمونیستی به خواست روز تبدیل خواهد شد. تنها یک آلترناتیو برای بربریت، توحش و تروریسم سرمایه داری وجود دارد:

انقلاب کمونیستی یا نابودی بشریت !

صدای انترناسیونالیستی

۲۲ خرداد ۱۳۹۹

یادداشتها:

[1] https://www.radiofarda.com/a/f35_rohrabacher_tehran_attacks/28539163.html

[2] http://www.bbc.com/persian/iran-39815347

[3] برای اطلاع بیشتر در این زمینه به جزوه «تشدید تنش های امپریالیستی – موج اعدامها، مجاهدین و تحرکات حزب دمکرات – موضع و وظایف انترناسیونالیستی» از صدای انترناسیونالیستی مراجعه شود.

[4] http://www.fardanews.com/fa/news/681347/همانندی-آتش-به‌اختیار-و-بند-م-وصیت‌نامه-امام

با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

مطالب مرتبط