تنها افقِ پیشِ رو: مبارزهٔ طبقاتی!

این روزها صدای اعتراض کارگران از اعماق پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها، بیمارستان‌ها و خیابان‌ها بلندتر و رساتر از همیشه به گوش می‌رسد. فریاد کارگران پیمانکاریِ صنعت نفت و گاز، کارگران اخراجیِ پتروشیمی‌ها، پرستارانی که زیر فشارِ فرسایندهٔ کار و ستمِ سرمایه‌داری از پا افتاده‌اند، و بازنشستگانی که در چنگال فقر گرفتار شده‌اند، همگی پژواکِ یک اعتراض مشترک است. این فریاد، فریادِ یک طبقه است؛ طبقه‌ای که زیر بارِ استثمار و ستم نظام سرمایه‌داری در حال له شدن است، اما هنوز ایستاده است و برای معیشت خویش و آینده‌ای بهتر می‌جنگد.

امروز بیش از هر زمان دیگری روشن شده است که مشکلات ما محدود به یک صنعت، یک بخش یا یک گروه خاص نیست. آنچه در برابر ما قرار دارد، صرفاً مجموعه‌ای از مطالبات صنفیِ پراکنده نیست، بلکه نبردی تمام ‌عیار و طبقاتی است؛ نبردی میان آنان که از دسترنجِ ما انباشتِ ثروت می‌کنند و ما که با کارِ روزانهٔ خود چرخ‌های این جامعه را به حرکت درمی‌آوریم. طبقهٔ کارگر، خالقِ اصلیِ ثروت و تمامی نعمات بشری، ناگزیر است زیر خط فقر زندگی کند، در حالی که طبقهٔ بورژوا هر روز فربه‌تر می‌شود. این شکافِ عمیق نه تصادفی است و نه موقتی، بلکه محصولِ مستقیمِ منطقِ سرمایه‌داری است که جز منطقِ سود چیزی نمی‌شناسد.

ریشهٔ تمامی مشکلات ما، از قراردادهای موقت و پیمانکاری، تا اخراج‌ها تحت عنوان تعدیل نیرو، دستمزدهای زیر خط فقر و شرایط طاقت ‌فرسای کار، در نظامی نهفته است که هدفی جز افزایش سود سرمایه‌داران، آن هم به بهای فرسایش و نابودی زندگی ما، ندارد. این وضعیت نه حاصل سوءمدیریت‌های مقطعی، بلکه نتیجهٔ مستقیمِ منطقِ سرمایه‌داری است که انسان را به ابزار تولید تقلیل می‌دهد. برای تغییر چنین وضعیتی، چاره‌ای جز اتحاد نداریم؛ اتحادی که بتواند مرزهای صنایع، شهرها، بخش‌ها و حتی نسل‌ها را درنوردد و مبارزه‌ای سراسری و آگاهانه را شکل دهد.

اگر امروز کارگران نفت و گاز دست به اعتصاب می‌زنند، اگر پرستاران برای دستمزد و شرایط شغلی خود می‌جنگند، و اگر بازنشستگان برای حقِ یک زندگی شرافتمندانه به خیابان می‌آیند، این‌ها حلقه‌های جدا از هم نیستند؛ همهٔ ما بخشی از یک مبارزهٔ مشترک هستیم. اعتراضات پراکنده، هرچند ضروری، به ‌تنهایی توان گسستن زنجیرهای سرمایه داری را ندارند. اما آن‌گاه که همهٔ ما، از کارگر کارخانه و معلم گرفته تا پرستار و بازنشسته، دست در دست هم بگذاریم و صدای واحدی بسازیم، نیرویی شکل می‌گیرد که هیچ قدرتی توان ایستادگی در برابر آن را نخواهد داشت.

هر جا که صدای اعتراض بلند می‌شود، باید حضور داشته باشیم، کنار هم بایستیم و از یکدیگر حمایت کنیم. امروز کارگران نفت به میدان می‌آیند، فردا معلمان و پرستاران، و پس‌فردا بازنشستگانی که برای حداقل‌های یک زندگی انسانی مبارزه می‌کنند. این مبارزات نباید در چارچوب یک صنعت، یک شهر یا یک مقطع زمانی محدود بمانند. آن‌ها حلقه‌هایی از یک زنجیره‌اند که تنها با پیوند خوردن به یکدیگر می‌توانند نیرویی واقعی و مؤثر بسازند.

مبارزات ما بخشی جدایی‌ ناپذیر از مبارزه‌ی جهانی طبقهٔ کارگر است. همان‌گونه که کارگران در نقاط مختلف جهان علیه استثمار، ریاضت اقتصادی و ناامنی شغلی به پا می‌خیزند، ما نیز می‌توانیم از تجربیات آنان بیاموزیم و هم‌زمان صدای اعتراض خود را به گوش‌شان برسانیم. همبستگی بین‌المللی نه یک شعار انتزاعی، بلکه ضرورتی عملی برای تقویت مبارزات ما است.

مبارزهٔ طبقاتی نه تنها راهی برای دفاع از معیشت و زندگی شایسته است؛ بلکه مسیری برای پایان دادن به ستم و استثمارِ را هموار می‌کند. تاریخ بارها نشان داده است که وقتی طبقهٔ کارگر متحد و آگاه به میدان می‌آید، می‌تواند توازن قوا را تغییر دهد و سرنوشت خود را به دست گیرد. قدرت واقعی در دستان کسانی است که با کار خود جهان را می‌سازند، نه آنان که از حاصل آن بهره‌کشی می‌کنند.

آینده، متعلق به مبارزه طبقاتی است! 

یوسف

24 آذر 1404

مطالب مرتبط