دنیای وارونۀ سرمایه داری
دنیای وارونۀ سرمایه داری، دنیای عجیبی است، دنیای تضادها، دنیای تناقض ها. جامعه طبقاتی سرمایه داری از یک سو دنیائی است سرشار از رفاه، آسایش، تجمل، لوکس و از سوی دیگر دنیائی است مملو از نداری، گرسنگی، بدبختی، حسرت حداقل ها. بشریت در هیچ شیوه تولیدی به اندازۀ امروز نعمات مادی تولید نکرده است و به همان اندازه خالقان نعمات مادی در طول تاریخ بشریت هرگز به اندازه امروز از حاصل دسترنج خود بی بهره نبوده اند.
اخیرا خط فقر در ایران ٢میلیون و ٧٠٠هزارتومان اعلام شده است و بر طبق آن حدود ٤٠درصد از جمعیت 80 میلیونی ایران زیر خط فقر زندگی می کنند.[1] ترجمان حقیقی مرز جدید خط فقر به مفهوم این است که میلیونها انسان قادر به تامین حداقل زندگی خود نیستند، میلیونها انسان از بهداشت، درمان، تغذیه، آموزش، تفریح مناسب بی بهره هستند، به میلیونها انسان، یک زندگی حداقل به دنیای آرزوهای دست نیافتنی شان تبدیل شده است.
اگر میلیونها انسان، بخصوص اکثریت طبقه کارگر(خالقان نعمات بشری) در فقر مطلق و در یک زندگی جهنمی دست و پا می زنند، اگر سفرۀ خالی کارگران هر روز خالی تر می شود، اما اقلیت جامعه در تجمل های افسانه ای غوطه ور هستند و زندگی انگلی شان از ِقبَل کار بردگان مزدی، از ِقبَل ارزش اضافۀ تولید شده توسط بردگان مزدی، تامین می شود. باشگاه خبرنگاران جوان با یکی از بورژوا زاده ها در رابطه با 24 ساعت از زندگی اش مصاحبه ای انجام داده است، تحت عنوان «24 ساعت زندگی یک بچه پولدار».[2] در این مصاحبه، آقا زاده اعلام میدارد تنها پول تو جیبی ماهانه اش حدود 40 میلیون تومان (بله، رقم را درست خوانده اید) در ماه است که شامل حال خانه، ماشین و غیره نمی شود. این در حالی است که دستمزد ماهانه یک کارگر بعد از یک ماه تلاش طاقت فرسا، بعد از یک ماه جان کندن، بعد از یک ماه خون دل خوردن، بعد از یک ماه … حتی کمتر از پول تو جیبی یک روز این آقا زاده است!
اگر برای میلیونها انسان، معضلات جامعه طبقاتی، از دست دادن کار(بیکاری)، فشار و اضطراب کار طاقت فرسا، ناتوانی در پرداخت هزینه های پزشکی، تامین هزینه های کمر شکن زندگی و ده ها معضل حیاتی دیگر، سخت ترین لحظات زندگی شان بوده است، برای این آقا زاده چند روز بی ماشینی سخت ترین لحظه زندگی اش بوده است و در پرسش و پاسخ خبرنگار این چنین می گوید:
“سخت ترین لحظات زندگی ات که حسابی کلافه ات کرده کی بوده؟
چند ماه پیش ماشینم را فروختم و گفتم یک مدت بدون ماشین زندگی می کنم. یک هفته نرسیده بود که اینقدر کلافه شدم که رفتم پیش بابا و گفتم «بابا، من دیگه خسته شدم، ماشین می خوام.» بابا هم گفت برو هر کدام را می خواهی بخر و همین بی ام و را برایم خرید.”
دنیای وارونه سرمایه داری نه تنها برای طبقه کارگر بلکه برای اکثریت ساکنان این کره خاکی با خون و کثافت تداعی می شود، باید این نظام وارونه، این نظام بربر و توحش سرمایه داری را بزیر کشید. نظام سرمایه داری سوی از اینکه یک جهنم زمینی برای اکثریت ساکنان کرۀ زمین است از خود بیگانگی انسان را برای کل بشریت نیز به ارمغان می آورد. تنها با از میان رفتن زمینه های مادی جامعه طبقانی یعنی روابط تولیدی سرمایه داری و بردگی مزدی است که یک زندگی شایستۀ انسانی نه تنها برای طبقه کارگر بلکه برای کل بشریت بوجود می آید و به زندگی طفیلی طبقۀ بورژوا نیز خاتمه داده می شود. این امر تنها از طریق انقلاب کمونیستی امان پذیر است.
“انقلاب ضروری است نه فقط به خاطر اینکه طبقۀ حاکم را از هیچ طریق دیگری نمی توان سرنگون کرد، بلکه به این دلیل نیز که طبقۀ سرنگون کنندۀ آن تنها در یک انقلاب قادر می شود خود را از همه کثافات اعصار خلاص کند و شایستۀ بنیاد نهادن جامعه ای نوین گردد.”[3]
فیروز اکبری
20 مرداد 1394
یادداشتها:
[1] http://www.salamaneh.com/page.php?news_id=28508
[2] http://www.yjc.ir/fa/news/5029523/24-%D8%B3%D8%A7%D8%B9%D8%AA-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%DA%86%D9%87-%D9%BE%D9%88%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C-40-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%BE%D9%88%D9%84-%D8%AA%D9%88-%D8%AC%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%85
[3] ایدئولوژی آلمانی