صدای انترناسیونالیستی پاسخ میدهد! تا رسیدن به شرایط انقلاب کمونیستی چه باید کرد؟

توضیح:

 سیاست صدای انترناسیونالیستی درج مکاتبات، رسید نامه ها یا پاسخ‎های آنها نیست. سوال‌هائی برای صدای انترناسیونالیستی ارسال شده، با توجه به اهمیت موضوع، پرسش و پاسخ را مجددا منتشر می‌کنیم.

پرسش:

تا رسیدن به شرایط انقلاب کمونیستی چه باید کرد؟ به نظر شما مبارزه صنفی کارگران برای رفاه بیشتر تا رسیدن به آن شرایط لازم نیست؟ اگر پاسخ مثبت است پس چرا عده ای آن را تحت عنوان سندیکالیست محکوم می کنند؟ اصل دیالکتیک تغییرات کمی به کیفی حکم می‌کند که باید از خرس، کندن مویی هم غنیمت است. درست است؟ به طور کلی منظورم این است که تا آن موقع که نباید نشست. باید کاری کرد. چه کار و یا کارهایی؟

پاسخ:

این پرسش ترکیبی از 4 سوال است. سوال 2 (مبارزه صنفی کارگران) و سوال 3 (تغییرات کمی) پرسش‌های اشتباهی هستند. به همه سوالات توضیحات لازم داده می‌شود.

زمانی که شیوه تولید سرمایه‌داری هنوز کل جهان هستی را در نوردیده نبود و بورژوازی همچنان نقش مترقی در جامعه ایفا می‌کرد، بین مبارزۀ سیاسی و مبارزۀ اقتصادی تفکیک انجام می‌شد. اتحادیه‌ها تشکلی صرفا اقتصادی (برای مبارزه صنفی) تصور می‌شدند و مبارزه سیاسی به حزب واگذار می‌شد که از طریق پارلمان مبارزه را پیش می‌برد. اتحادیه‌ها مدرسه‌ای بودند برای مبارزه و مبارزه مدرسه‌ای بود برای کمونیسم. اصلاحات فرصتی بود برای دستیابی طبقه کارگر به بهبود نسبی شرایط زندگی در جامعه سرمایه داری. جامعه سرمایه‌داری می‌توانست از طریق مبارزات روزمره، انسانی تر بشود. متاسفانه تفکیک مبارزه سیاسی از مبارزه اقتصادی زمینه را برای ادغام اتحادیه‌ها در دولت سرمایه مهیا کرد.

با ورود سرمایه‌داری به عصر انحطاط خود، اتحادیه‌های کارگری در دولت سرمایه ادغام شدند و مثل آموزش و پرورش، دادگستری و غیره یک نهاد سرمایه را تشکیل می‌دهند. از سوی دیگر پارلمان نقش مترقی خود را از دست داد. با ادغام اتحادیه‌های کارگری در دولت سرمایه و ایفای نقش ارتجاعی پارلمان، تشکل‌یابی مستقل کارگری، مستقل از هر گونه نهاد سرمایه، چه در پوزسیون و چه در اپوزسیون تنها آلترناتیو کارگران برای پیشبرد مبارزه طبقاتی است. شکل تشکل‌یابی کارگران نه دلبخواهی و نه حتی به اراده خود کارگران بلکه از تکامل سرمایه‌داری ناشی می‌شود. در عصر انحطاط سرمایه‌داری، ما فقط یک نوع مبارزه طبقاتی داریم. صد سال قبل روزا لوکزامبورگ در اثر خود تحت عنوان «اعتصاب توده ای، حزب و انقلاب» به این مسئله چنین تاکید می‌کند:

“برای طبقه کارگر دو نوع مبارزه طبقاتی متفاوت، یک مبارزه اقتصادی و یک مبارزه سیاسی وجود ندارد. بلکه فقط یک مبارزه طبقاتی وجود دارد که در آن واحد که استثمار سرمایه‌داری را در درون جامعه بورژوائی محدود می‌کند تلاش می‌نماید که بطور کلی استثمار و جامعه بورژوائی را براندازد.”

اتحادیه‌های کارگری بخشی از دولت سرمایه هستند که وظیفه آنها چه در سرمایه متروپل و چه در سرمایه پیرامونی بعنوان بخشی از نهاد سرمایه، مدیریت فروش نیروی کار، ایفای نقش مشاورین بورژوازی، پائین آوردن تضاد کار و سرمایه از طریق کنترل و محدود نمودن مبارزه طبقاتی است. اتحادیه‌ها را نمی‌توان تغییر داد و یا با رهبران رادیکال کنترل کرد. پانه کوک در اثر ارزشمند خود تحت عنوان «انقلاب جهانی و تاکتیک کمونیستی»، صد سال قبل در رابطه با ماهیت و عملکرد اتحادیه‌های کارگری چنین می‌گوید:

“آنچه را که مارکس و لنین بارها و بارها دربارۀ دولت گفتند. این‌که دولت را با وجود یک دمکراسی رسمی نمی‌توان بعنوان وسیله‌ای برای انقلاب پرولتری بکار گرفت، دربارۀ اتحادیه‌ها نیز صدق می‌کند. نیروی ضد انقلابی اتحادیه را نه می‌توان منکر شد و نه می‌توان با تغییر رهبری آن، با جانشین کردن نمایندگان «چپ» یا «انقلابیون» به جای رهبری ارتجاعی، آنرا به کنترل درآورد. این فرم خود تشکیلات است که توانائی توده‌ها را تنزل می‌دهد و مانع از آن می‌گردد که آن‌را بعنوان وسیله ای برای نیاز خود بکار گیرند.”

مدیران شرکتهای دوراندیش به تجربه دریافته‌اند که یک اعتصاب بموقع و از پیش برنامه‌ریزی شده، مهمترین شیوه برای تضمین آرامش محیط کار در آینده است. مدیریت جنرال موتورز در سال 1970 در آمریکا 30 میلیون دلار به اتحادیهUAM قرض داد تا اعتصاب را از لحاظ مالی تامین نماید. اتحادیه‌ها اولین سنگرهائی هستند که در رشد مبارزه طبقاتی، پرولتاریا آنها را تسخیر خواهد کرد.

سندیکالیسم «انقلابی» (آنارکوسندیکالیسم) که واکنشی به انحطاط پارلمانتاریستی و رفرمیسم اتحادیه‌ای در آغاز قرن بیستم بود با نفی مبارزه سیاسی ناچار شد برای مثال در آمریکا از بین برود و یا در کشورهائی چون فرانسه، ایتالیا و غیره در دولت سرمایه ادغام گردد. برای اطلاع بیشتر از مواضع انترناسیونالیست‌ها در رابطه با اتحادیه کارگری می‌توان به منابع زیر مراجعه کرد:

  • انقلاب جهانی و تاکتیک کمونیستی
  • اتحادیه ها در مقابل طبقه کارگر
  • کمونیزم کارگری وجدان رادیکال سرمایه

همانطور که از لوکزامبورگ نقل کردیم فقط یک مبارزه طبقاتی وجود دارد که در آن واحد که استثمار سرمایه‌داری را در درون جامعه بورژوائی محدود می‌کند تلاش می‌نماید که بطور کلی استثمار و جامعه بورژوائی را براندازد و طبقه کارگر را به وظیفه تاریخی خود، انجام انقلاب کمونیستی نزدیک‌تر سازد.

سوالی هم که تحت عنوان «اصل دیالکتیک» مطرح شده، یک برداشت مکانیکی از دیالکتیک است. با این برداشت می‌توان اظهار داشت، سرمایه‌داری را میتوان گام به گام بهتر کرد و سرانجام به سوسیالیسم رسید! بخاطر این‌که بحث طولانی نشود، از بحث فلسفی در این زمینه صرف‌نظر می‌کنیم.

با این توضیحات به سوال اول و چهارم می رسیم که در واقع سوال چهارم بخشی از سوال اول است. تا رسیدن به شرایط انقلاب کمونیستی چه باید کرد؟

دخالت فعال در مبارزه طبقاتی و تلاش در راستای آماده‌سازی برای حزب کمونیست انترناسیونالیست و بین‌المللی از وظایف روز انترناسیونالیست‌ها است. تشدید مبارزه طبقاتی تنها افقی است که پیش روی طبقه ما قرار دارد. چرا که همین شبح مبارزۀ طبقاتی است که بورژوازی بیش از هر چیزی از آن وحشت دارد، بخاطر آن که مبارزه طبقاتی در روند تکاملی خود منجر به انهدام انقلابی نظام سرمایه‌داری خواهد شد.

در بهمن 1357 زمانی که حتی کلام رادیکالترین چپ سرمایه، از جنایتکاری چون خمینی، ضد امپریالیست ساخته بود، آری در همان بهمن ماه، انترناسیونالیست‌ها اعلام کردند، خمینی مترقی‌تر از ملکه انگلستان و یا امپراتور اول بوکاسا نیست[1].

تلاش و آماده سازی تئوریک، سیاسی و تشکیلاتی در راستای تشکیل حزب کمونیست انترناسیونالیست و بین‌المللی، وظیفه روز و حیاتی انترناسیونالیست‌ها است و باید در این راستا خستگی ناپذیر تلاش کنند. یکی از فاکتورهای اساسی در شکست انقلاب آلمان، یک ناپختگی کلی طبقه کارگر آلمان در سازمان‌یابی و ناتوانی انقلابیون آلمان در ساختن حزب انقلابی مسلح به تئوری و آماده برای روبرو شدن بر موج مبارزات کارگری در مقطع مناسب بود. بر عکس انقلابیون آلمان، انقلابیون روسیه در این زمینه شفاف بودند. مدت زمان طولانی کشید تا انقلابیون آلمان بند ناف خود را از جسد مرده (سوسیال دمکراسی) ببرند، به همین دلیل هم وقتی حزب کارگران کمونیست آلمان (KAPD) شکل گرفت به عنوان یک سازمان جوان و با تجربۀ کم ظاهر شد.

انترناسیونالیست‌ها ضرورت تشکیل حزب کمونیست را نه از شرایط و ویژگی مبارزه طبقاتی در کشور بخصوصی و در مقطع زمانی خاصی بلکه از شرایط جهانی و ضرورت تاریخی کسب می‌کنند. زمانی که مبارزه طبقاتی نه در کشور بخصوصی چه در سرمایه متروپل و چه سرمایه پیرامونی بلکه در سطح جهانی به سطحی ارتقاء یافت که جریانات کنونی دیگر پاسخگو نیستند و حزب کمونیست انترناسیونالیست و بین المللی باید شکل بگیرد تا همچون یک قطب نمای سیاسی، با رهبری سیاسی پیروزی انقلاب کمونیستی را ممکن سازد.

صدای انترناسیونالیستی

5 آبان 1398

[1]  به مقاله  «بهمن 1357 زمانیکه انترناسیونالیستها اعلام کردند خمینی مترقی تر از ملکۀ انگلستان و یا امپراطور اول بوکاسا نیست» منتشر شده به زبان‌های فارسی و انگلیسی در سایت صدای انترناسیونالیستی مراجعه شود.


با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

مطالب مرتبط