پارلمانتاریسم یعنی دیکتاتوری سرمایه، زنده باد مبارزه طبقاتی!
“هر چند سال یکبار به ستمکشان اجازه میدهند تصميم بگيرند که از ميان طبقۀ ستمگر چه کسی در پارلمان نماینده و سرکوب کنندۀ آنان باشد!” مارکس – جنگ داخلی در فرانسه
۱۱ اسفند ۱۴۰۲ قرار است بورژوازی اسلامی دوازدهمین دوره انتخابات مجلس بورژوایی را برگزار کند. رد صلاحیت بخش زیادی از جنایتکاران بورژوازی اسلامی توسط شورای نگهبان، نارضایتی را حتی در بدنه بورژوازی اسلامی نیز دامن زده است. در اپوزسیون چه راست و چه چپ و حتی در بخشی از بدنۀ خود رژیم، همگی از «نمایش انتخابات»، «انتصابات» و غیره نام میبرند. جناحهای کلام رادیکال سرمایه نیز معضلاتی چون، وجود زندانیان سیاسی، نبود آزادیهای دموکراتیک، نبود تشکلهای کارگری و سیاسی را عنوان کرده و اعلام میدارند تنها با تحریم انتخابات میتوانند مانع فریب تودهها به نمایش انتصابات رژیم شوند.
اگر از مدافعین انتخابات یعنی مدافعین جنایتکاران بورژوازی اسلامی بگذریم و به تحریم کنندگان بپردازیم، دلایل تحریمشان ماهیت بورژوائی و ضد انقلابیشان را آشکار میسازد. مدافعین تحریم انتخابات به این دلیل در انتخابات شرکت نمیکنند که انتخابات آزاد نیست و شرایط لازم برای دخالت و فعالیت آنها وجود ندارد. به عبارت بهتر این جریانات نه به مفهوم و عملکرد انتخابات پارلمانتاریستی بلکه به شرایط انتخابات معترضند که انتصاباتی بیش نیست.
واقعیت انکار ناپذیر این است که در دمکراتترین کشورها نیز دیکتاتوری سرمایه اعمال میشود، چرا که وسائل تولیدات ذهنی و افکار عمومی در دست بورژوازی است. مارکس مهندسی افکار عمومی در جامعه بورژوایی را این چنین توضیح میدهد:
“افکار طبقه حاکم در هر دوران افکار حاکم هستند. یعنی طبقهای که نیروی حاکمۀ مادی جامعه است، در عین حال نیروی حاکمۀ معنوی آن نیز هست. طبقهای که وسایل تولید مادی را در اختیار دارد، در نتیجه وسایل تولید ذهنی را تحت کنترل خواهد داشت، بنحویکه افکار آنهائی که فاقد وسایل تولید ذهنی هستند در کل تابع آن است. افکار حاکم چیزی بیش از بیان اندیشهوار مناسبات مادی مسلط یعنی مناسبات مادی ادراک شده بصورت ایده ها نیست… لذا بعنوان متفکران، بعنوان تولید کنندگان افکار نیز حکومت میکنند و تولید و توزیع اندیشه های عصر خویش را تنظیم مینمایند: بدینسان افکار آنان افکار حاکم آن دوران است.”[1]
در آزادترین و دمکراتیکترین دولت بورژوایی، کارگران و تودههای محروم هیچ دخالتی در امور جامعه ندارند، این طبقه حاکم است که افکار را تولید میکند. آزادترین و دمکراتیکترین انتخابات نیز یک نوع عوامفریبی علیه طبقه کارگر است و مانع اعمال قدرت کارگران است. آزادترین انتخابات پارلمانتاریستی در راستای تضعیف مبارزۀ طبقاتی و هدایت مبارزۀ طبقاتی به کانالهای قانونی و سپس هم سترون کردن آن است. دمکراتیکترین و شفافترین انتخابات پارلمانتاریستی در راستای ایجاد تشتت در آگاهی طبقاتی است.
بیش از صد سال قبل کمونیستها یک صدا فریاد زدند پارلمان ابزاری برای فریب تودههای کارگر و در راستای ابهامآفرینی کارگران است و چنین نوشتند:
“پارلمان وسیلهای برای دروغ پردازی، فریبکاری، خشونت و نق زدنهای خسته کننده تبدیل شده است. با غارت، ویرانی، تجاوز، میلیتاریسم و ویرانیهای امپریالیسم، رفرمهای پارلمانتاریستی بدون هیچ ثبات یا اثری معنی واقعی خود را برای تودههای کارگر از دست میدهد.”[2]
مبارزه برای ابتدائیترین حقوق، مبارزه در دفاع از سطح معیشت و مبارزه با دنیای وارونه سرمایهداری تنها از طریق مبارزۀ طبقاتی امکان پذیر است. تنها با اتکا به مبارزۀ طبقۀ خودمان میتوانیم از منافع طبقاتی خود دفاع کنیم نه از طریق انداختن رای به صندوقهای رای دولتهای سرمایهداری. تنها از طریق مبارزه طبقاتی و از طریق کمیتههای محل کار، کمیتههای اعتصاب، مجمع عمومی و غیره است که میتوانیم نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنیم که قابل عزل شدن در هر زمان هستند و از طریق چنین ارگانهائی به مبارزۀ خودمان سمت و سو بدهیم.
شرکت در انتخابات پارلمانتاریستی تحت هر عنوانی و یا تحریم انتخابات، تنها به توهم پارلمانتاریسم دامن میزند. وظیفۀ اصلی پارلمان قانونیت بخشیدن به بردگی مزدی است. نه پارلمانتاریسم بلکه طبقه کارگر تنها طبقه اجتماعی است که می تواند به بربریت و وحشیگری سرمایه داری از طریق مبارزه طبقاتی پایان دهد. تا زمانیکه گورکن نظام بربر سرمایهداری، طبقۀ کارگر به وظیفۀ تاریخی خود یعنی درهم شکستن جهانی سرمایه داری از طریق انقلاب کمونیستی و جایگزینی آن از طریق شوراهای سراسری کارگری عمل نکرده، با وجود آزادترین و دمکراتیکترین انتخابات پارلمانتاریستی، وضعیت طبقۀ ما تداوم بربریت سرمایهداری خواهد بود.
زنده باد مبارزه طبقاتی!
فیروز اکبری
28 بهمن 1402
[1] مارکس ایدئولوژی آلمانی صفحات 60-61
[2] تزهائی دربارۀ پارلمانتاریسم مصوب کنگرۀ دوم انترناسیونال سوم