پارلمانتاریسم یعنی دیکتاتوری سرمایه – زنده باد انقلاب کمونیستی!
“هر چند سال یکبار به ستمکشان اجازه می دهند تصميم بگيرند که از ميان طبقۀ ستمگر چه کسی در پارلمان نماینده و سرکوب کنندۀ آنان باشد!” مارکس – جنگ داخلی در فرانسه
بدنبال نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری مباحث زیادی در پوزسیون و اپوزسیون راست و چپ سرمایه در گرفته است. تائید صلاحیت هشت نفر از نامزدهای ریاست جمهوری و رد صلاحیت بیش از پانصد نفر، نارضایتی هائی را حتی در داخل خود جناحهای رژیم دامن زده است. در اپوزسیون چه راست و چه چپ و حتی بخشی از بدنۀ خود جمهوری اسلامی که در جریان حوادث سال 1388 و تحت عنوان جنبش سبز به اپوزسیون پرتاب شد، همگی از «نمایش انتخابات»، «انتصابات» و غیره نام برده و می برند. جناحهای کلام رادیکال سرمایه نیز معضلاتی چون، وجود زندانیان سیاسی، نبود آزادی، نبود تشکل های کارگری و سیاسی، راعنوان کرده و اعلام میدارند تنها با تحریم انتخابات می توانند مانع فریب توده ها به نمایش انتخابات رژیم شوند. سوال اساسی این است، اصولا انتخابات چیست؟ رابطۀ انتخابات و طبقۀ کارگر چیست؟ پارلمانتاریسم در در طول تاریخ طبقه کارگر چه نقشی ایفا کرده است؟
سرمایه برای تداوم حیات خود نیازمند انباشت سرمایه است، بدون انباشت سرمایه، سرمایه داری مفهومی ندارد. سرمایه بنا به شرایط زمانی و تاریخی می تواند روبنای سیاسی متفاوتی بخود بگیرد، همانند ایدئولوژی نازیستی در آلمان نازی، سوسیال دمکراسی در اروپای غربی، استالینیزم در بلوک شرق، مائوئیسم در چین، اسلام در ایران و غیره. اما وجه مشترک همگی اینها این است که سرمایه، خدا، دمکراسی، نازیسم نمی شناسد بلکه فقط انباشت سرمایه می شناسد. برای تامین انباشت سرمـایـه، گرایشـات متفاوت بورژوازی نگرش متفاوتی داشته و دارند. این مسئله یعنی وجود گرایشات متفاوت در درون بورژوازی از آنجا ناشی می شود که رشد سرمایه داری و بورژوازی همگون و خطی نبوده، لذا گرایشات متفاوتی از خود ارائه داده است.
در درون نظام سرمایه داری اسلامی نیز، معمولا دو نگرش یا گرایش برای رسیدن به این هدف وجود داشته است. در آمریکا این گرایشات القاب «دمکرات» و «جمهوریخواه» بخود می گیرد، در بریتانیا جناح «محافظه کار» و جناح «کارگر» نامیده می شوند و در ایران عناوین «اصولگرایان» و «اصلاح طلبان» بخود می گیرند. نکتۀ مهم دیگر این است که شخصیت های سیاسی و اجتماعی سرمایه با توجه به شرایط زمانی و تاریخی می توانند جایگاه متفاوتی را در جناح بندیها ایفا کنند. بعنوان نمونه هاشمی رفسنجانی در اوایل شکلگیری جمهوری اسلامی جزو محافظه کاران محسوب می شد، در حالی که الان جزو اصلاح طلبان محسوب می شود. ابتدا به بررسی جناح بندیهای درون بورژوازی اسلامی می پردازیم. ذکر این نکته ضروری است که، ما از عناوینی که خود جناحهای بورژوازی برای خود بکار می برند استفاده می کنیم والا از نظر ما اصلاح طلب ترین شخصیت جمهوری اسلامی نیز جنایتکاری بیش نیست.
فهرست مطالب:
- مقدمه
- محافظه کاران «اصولگرایان»
- اصلاح طلبان
- جریان آرمانگرا ( جریان انحرافی)
- تحکیم موقعیت اصولگرایان
- بورژوازی جهانی و انتخابات ایران
- تحریم انتخابات یعنی پذیرش پارلمانتاریسم
- پارلمانتاریسم یعنی قانونیت بخشیدن به بردگی مزدی
- همزنجیران!
- یاداشتها:
- خطوط اصلی مواضع:
با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!