تداوم اعتراضات – آلترناتیو سازی سرمایه و دورنمای طبقـه کـارگـر

با وجود سرکوب لجام گسیخته دولت پلیسی و حاکم بودن جو پلیسی، اعتراضات خیابانی نه تنها پایان نیافته بلکه از دانشگاهها به دبیرستانها نیز گسترش پیدا کرده است. بورژوازی جنایتکار اسلامی می‌داندکه تنها سرکوب، مانع تداوم اعتراضات نمی شود بلکه در کنار سرکوب پلیسی باید به راه حل‌های دیگری نیز متوسل شود تا خشم معترضان را تخلیه کند و اعتراضات آنان را کانالیزه نماید. در چنین زمینه‌ای بود که محسنی اژه‌ای رئیس قوه‌قضائیه معترضان را دعوت به گفتگو کرد و استاندار تهران اعلام کرد که مسئولان امنیتی در تلاش هستند دو یا سه نقطه را برای تجمعات تعیین کنند.

قطعا کسی به اظهارات این جنایتکاران اهمیتی نمی‌دهد و به اعتراضات خود ادامه می‌دهد. اما فقط تداوم اعتراضات، موفقیت آنرا تضمین نمی‌کند. از راست راست تا چپ چپ می‌دانند که اعتراضات خیابانی، اعتراضات دانشجویان و دانش‌آموزان هر چقدر هم تداوم یابد، قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی نخواهد شد و امکان سرکوب آن روز به روز نیز  بیشتر می‌شود. به عدم پیوند خیابان و کارخانه و عدم همزمانی و همگامی اعتصابات کارگری با اعتراضات خیابانی تاکید می‌کنند. به این واقعیت تاکید می‌کنند که بدون پیوستن طبقه کارگر به این اعتراضات، بورژوازی اسلامی قادر به سرکوب آن خواهد شد. لذا خواهان اعتصاب سراسری هستند، به عبارت بهتر گرایشات راست و چپ سرمایه می‌خواهند طبقه کارگر، اعتصاب سراسری با خواست‌های دمکراتیک و ضد دیکتاتوری راه بیندازد، تا جابجایی در روبنای سیاسی جامعه نه تنها امکان پذیر بلکه زودتر نیز انجام گیرد.

18 مهر 1401 کارگران پتروشیمی‌های بوشهر، دماوند عسلویه و پالایشگاههای آبادان، کنگان به اعتراض و اعتصاب پیوستند. کارگران نه با خواست‌های طبقاتی بلکه با شعار «مرگ بر دیکتاتور!» وارد صحنه اعتراضات شدند. بورژوازی ننگین اسلامی به پتانسیل کارگران، بخصوص پتانسیل این بخش از طبقه کارگر آگاه است و می‌داند تنها این طبقه اجتماعی است که می‌تواند حیات بورژوازی را به خطر بیندازد. لذا اعتراضات کارگری قبل از آنکه بتواند به دیگر بخش‌ها گسترش پیدا کند، سرکوب شد و تعداد زیادی از کارگران دستگیر شدند. نیروهای سرکوب در محیط کار حضور یافتند و فضای امنیتی شدیدی حاکم کردند تا روند انباشت سرمایه تضمین شود.

تاکید به این نکته حائز اهمیت است که شکست جنبش‌های دمکراسی‌خواهی و ضد دیکتاتوری، منجر به خشونت سازمان‌یافته خواهد شد و در روند خود نوعی سرخوردگی را بوجود  خواهد آورد اما شکست یک جنبش طبقاتی دستاوردهای گرانبهایی را برای نبردهای بعدی به ارمغان خواهد آورد، یکی از مثال‌های واضح آن، اعتراضات کارگری پائیز 1397 است که با وجود سرکوب آن، دستاوردهای آن همچنان مشعلی برای مبارزات آینده است.

در حالیکه سالانه بین دو هزار تا سه‌ هزار اعتصاب یا اعتراض کارگری در ایران بوقوع می پیوند، با وجود این اعتراضات، سطح استاندارد زندگی طبقه کارگر نه تنها بهتر نمی‌شود بلکه روز به روز خراب‌تر نیز می‌شود و بخش اعظم آن زیر خط فقر زندگی می‌کند. سوالی که مطرح میشود این است، با وجود این رزمندگی چرا نتایج بسیار ناچیز است؟ واقعیت این است که جز مقاطع کوتاهی متاسفانه اعتراضات در محل کار ایزوله شده و مهمتر از همه نتوانسته منشاء استثمار خود را هدف قرار دهد. طبقه کارگر پس از ورود کوتاه به اعتراضات و سرکوب آن، عملا به شکل جدی وارد اعتراضات ضد دیکتاتوری نشد.  اعتراضات و اعتصابات کارگری جاری که هم اکنون در تعداد زیادی از صنایع اعتصاب تداوم دارد مانند اعتصاب کارگران کارخانه کیان تایر، شکلات‌سازی  آیدین، موتورسازان تراکتور سازی، کامیونداران و غیره در اعتراض به سطح نازل دستمزدها، اخراج‌ها، شرایط کاری، تعویق دستمزدها و… همچون سابق ادامه دارد.

یکی از مهلک‌ترین سم‌ها که از سوی چپ سرمایه پخش می‌شود و موجب توهم در طبقه کارگر می‌شود این است که، پیام ها و همبستگی‌های کاغذی اتحادیه‌های کارگری یا نامه نگاری روسای اتحادیه‌های کارگری به مسئولین جمهوری اسلامی، همبستگی طبقاتی کارگران اروپا یا جهان با طبقه کارگر ایران جا زده می‌شود، این مسئله مانع شکل‌گیری همبستگی واقعی بین گردان‌های مختلف اردوی کار می‌شود. همان اتحادیه‌هایی که لیست سیاه از کارگران مبارز تهیه می‌کنند، در مرگ ملکه الیزابت سوگوار می‌شوند و اعتصابات کارگری را کنسل می‌کنند. برخلاف عوامفریبی‌های چپ سرمایه، بهترین همبستگی گردان‌های متفاوت اردوی کار از طریق همبستگی در مبارزه طبقاتی است.

اما فقط جنایتکاران بورژوازی اسلامی نگران اعتراضات نیستند بلکه بورژوازی غرب نیز نگران رادیکال شدن اعتراضات اجتماعی و از کنترل خارج شدن اعتراضات و از دست دادن ابتکار عمل برای بدیل‌های آینده است. ما اهداف بورژوازی غربی را از یک سو برای تحت فشار قراردادن بورژوازی اسلامی و از سوی دیگر آماده‌سازی بدیل برای جایگزینی بورژوازی اسلامی در روز مبادا را در مقالات قبلی بررسی کردیم و تاکید کردیم که نهادهای بورژوایی و بخصوص ژورنالیسم غربی در راستای مهندسی افکار عمومی بیشترین نقش را ایفا می‌کند و به تظاهرات‌های وسیع اول اکتبر اشاره کردیم.[1]

یکی از مشکلات پیش روی بورژوازی غرب این است که اعتراضات در داخل ایران در قیاس با تظاهرات‌های خیابانی خارج کشوری رادیکال‌تر است. به عنوان مثال شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» ارائه بدیل توسط بورژوازی غربی را کمی مشکل میکند. لذا بورژوازی غربی برای ارائه بدیل باید ظریف‌تر از سال 1357 کار کند.

در راستای چنین زمینه سازی بود که 2 روز قبل از تظاهرات برلین یعنی 28 مهر 1401 کنفرانس خبری رضا پهلوی را در رابطه با تحولات سیاسی ایران همزمان از چندین شبکه سراسری پخش گسترده کردند. در این کنفرانس او بر ضرورت تشکیل یک دولت موقت در دوران گذار از جمهوری اسلامی تاکید کرد و گفت:

“روزی می‌رسد که پیکان قدرت از دست رژیم خارج خواهد شد و از هم‌اکنون باید برای آن آماده باشیم. روشن است که دولتِ موقت جایگزین، پیش از هر چیزی، باید حقانیت و مقبولیت داشته باشد.”[2]

او تاکید کرد که طی یک ماه گذشته دیدارها و رایزنی‌های متعددی با سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران غربی داشته است و دولت آمریکا «چرخشی سریع در مواضع خود نسبت به ایران داشته است». به عبارت بهتر سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران غربی و در راس آن آمریکا در مواضع خود چرخشی انجام داده و حمایت خود را از او اعلام کرده‌اند و مایل هستند او را به جلوی صحنه ببرند تا در روز مبادا بتوانند او را بعنوان یک آلترناتیو یا بعنوان بخشی از یک آلترناتیو ارائه دهند.

در راستای تداوم چنین سناریویی بود که در تمدید تظاهرات بزرگ اول اکتبر، در 22 اکتبر در برلین تدارک تظاهرات بزرگ دیگری دیده شده بود. تلاش‌های فراوانی صورت می‌گیرد تا شخصیت‌های گمنام به جلوی صحنه آورده شوند تا مقبولیت‌شان در سناریوهای احتمالی راحت‌تر پذیرفته شود. این تظاهرات با حمایت نهادهای دمکراتیک برگزار شد، از راست تا چپ از تظاهرات حمایت کرده بودند. جناح کلام رادیکال چپ تحت عنوان صف مستقل بخشی از سیاهی لشکر آنرا تشکیل داد. بورژوازی غرب با تکیه بر قدرت رسانه‌ای و شبکه های اجتماعی قادر شد بخوبی افکار عمومی را مهندسی کند و تصویر خود را از این «تظاهرات بزرگ و تاریخی» ارائه دهد.

تظاهرکنندگان حاضر در برلین تحت عنوان دفاع از شهروندان اوکراین، در اوایل تجمع پرچم اوکراین را به پرچم ایران بستند و آنرا به کمک بادکنک بزرگ هلیومی به هوا فرستادند. بی‌بی‌سی با خوشحالی خبر این همبستگی را چنین نوشت:

“ایرانیان معترض در برلین با برافراشتن پرچم‌های اوکراین حمایت خود را از شهروندان این کشور که سرزمین‌شان تحت تجاوز نظامی روسیه قرار دارد، نشان دادند.”[3]

از همه مهمتر سخنران اصلی تظاهرات برلین آقای اسماعیلیون بود که در واقع با سخنان خود پیام اصلی تظاهرات را به سمع جهانیان رسانید. او از رهبران جهان آزاد خواهان تحریم‌های هدفمند علیه جنایتکاران اسلامی شد و خواست جهان آزاد همان کاری را که با پوتین انجام می‌دهد با جنایتکاران بورژوازی اسلامی نیز بکند و چنین گفت:

“به چشمان رهبران جهان آزاد نگاه می کنیم و به آنها می گوییم: مذاکره را با دولت جنایتکاری به نام جمهوری اسلامی ایران متوقف کنید. آنها نمایندگان ایران نیستند. سفیران آنها را از کشورهایتان اخراج کنید. موضع‌تان را در قبال عدالت و حقوق بشر نشان دهید. همکاری با سرکوبگران را متوقف کنید و از آنها بخواهید جوابگو باشند، همان کاری که با پوتین می‌کنید.”[4]

همزمان که او به چشمان رهبران جهان آزاد نگاه میکرد، عده‌ای شعار «مگر بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» را میدادند و چون تلویزیون پخش مستقیم داشت و شعار زنده شنیده می‌شد و امکان سانسور نداشت، ژورنالیست آزادیخواه جهان آزادکه حقوق‌اش توسط دلارهای نفتی سعودی پرداخت می‌شود، در نقش ژورنالیست دیکتاتور ظاهر شد و از تظاهرکنندگان خواست به شعار دادن پایان دهند. چون این شعار در سناریوسازی بورژوازی غربی نمی‌گنجد. دولت «آزادیخواه» آمریکا اعلام کرده که سانسور اینترنتی دیکتاتورهای اسلامی را تحمل نخواهد کرد و بدنبال اینترنت استارلینک برای ایرانیان است. قلب رئوف خانم ملانی جولی وزیر خارجه دولت متمدن کانادا از زن ستیزی بورژوازی اسلامی به درد آمد و اظهار داشت که می‌خواهد صدای زنان ایرانی باشد که برای حقوق خود می‌جنگند و این چنین یاوه سرایی کرده است:

“وظیفه داریم صدای زنان ایرانی را که برای حقوق خود می‌جنگند، تقویت کنیم.”[5]

برخلاف عوامفریبی‌های سالوسانۀ این خانم محترم، ستم جنسی فقط در روسری خلاصه نمی شود، ستم جنسی زنان انعکاسی از نظام توحش سرمایه‌داری است. در همان کانادای متمدن به گزارش وبسایت زنان کانادا، هر شش روز، یک زن در کانادا توسط شریک زندگی خود کشته می شود. [6] میتوان از وجدان ناراحت و قلوب غمگین دمکرات‌ها برای اهداف کثیف خود، یعنی سناریوسازی برای روز مبادا لیست طولانی تهیه کرد.

ریشه واقعی معضلات زندگی طبقه کارگر و بخش اعظم اعضای جامعه نه روبنای ایدئولوژیک بورژوازی حاکم که با جابجایی آن مشکلات حل شوند بلکه اتفاقا بر عکس در زیربنای جامعه یعنی مناسبات تولیدی و نظام کثیف سرمایه‌داری قرار دارد. با جابجایی رژیم های حاکم هیچ گونه بهبودی در زندگی ما حاصل نخواهد شد و همان استثمار، زندگی زیر خط فقر، بیکاری و غیره تداوم خواهند یافت. نباید همچون سال 1357 یکبار دیگر مبارزات ما در خدمت سناریوسازی‌های بورژوازی غربی قرار گیرد. نباید سیاهی لشکر گوادلوپ دیگری شد.

هم زنجیران!

آینده جنبش ما تنها به مبارزه مستقل ما بستگی دارد، مستقل از هر گونه نهاد سرمایه، چه در پوزیسیون و چه در اپوزسیون. مبارزه ما باید بر علیه بردگی مزدی، استثمار، توحش سرمایه‌داری و….باشد و به عبارت دیگر باید بنیان‌های سرمایه داری را نشانه گیری کند. ما باید بخاطر منافع طبقاتی خودمان و با خواست‌های طبقاتی مشخص بجنگیم. حملات بورژوازی را تنها ما می توانیم از زمین طبقاتی خودمان، دفع کنیم. طبقه کارگر نباید بدرون جنبش دمکراسی خواهی کشیده شود و بدتر از آن سیاهی لشکر شدن طبقه کارگر در جنبش دمکراسی خواهی و ضد دیکتاتوری، طبقه کارگر را تضعیف و ناتوان خواهد کرد.

در اعتراضات و اقدامات مردمی که طبقه کارگر خودش را در جنبشهای دمکراتیک و آزادیخواهانه حل می‌کند، بورژوازی را تضعیف نمی‌کند بلکه طبقه کارگر خود را تضعیف میکند.

تنها طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی قادر است به نکبت جهان سرمایه داری پایان دهد. منافع طبقاتی ما نه در تغییر هیئت حاکمه چیزی که در سال 1357 اتفاق افتاد بلکه در تشدید مبارزه طبقاتی است که در روند خود بخاطر ماهیت ضد سرمایه داری هم به دیگر کشورها گسترش پیدا خواهد کرد و هم اینکه دولت سرمایه را به چالش خواهد کشید. تنها طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی است که میتواند از طریق انقلاب کمونیستی به نکبت جهان سرمایه داری پایان دهد.

زنده باد جنگ طبقه علیه طبقه!

فیروز اکبری

3 آبان 1401

 

یادداشت‌ها:

[1] برای اطلاع بیشتر به مقاله «تداوم اعتراضات اجتماعی و ورود طبقه کارگر به اعتراضات» مراجعه شود.

[2] کنفرانس خبری رضا پهلوی

[3] بی‌بی‌سی

[4] بی‌بی‌سی

[5] صدای آمریکا

[6] زنان کانادا 

با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

مطالب مرتبط