انفجار در بندر رجائی: طبقه حاکم مسئول است
در روز شنبه 6 اردیبهشت 1404، بندر رجایی بندرعباس شاهد انفجارهای مهیبی بود که خسارات گستردهای به همراه داشت. این انفجارها بهدلیل شدت بالا و جراحات ناشی از آنها، منجر به جان باختن حداقل 40 نفر شد و شمار زخمیها به 1242 نفر رسید. از این تعداد، حدود 200 نفر بهدلیل شدت جراحات در بیمارستان بستری هستند. اکثریت قربانیان این جنایت کارگران زحمتکش بودند. ما خود را در غم و اندوه همزنجیران به خاک افتادهمان شریک میدانیم و با خانوادههایشان عمیقاً ابراز همدردی میکنیم. این یک جنایت علیه طبقه کارگر است که باید طبقه حاکم پاسخگو باشد.
مقامات حکومتی هنوز علت دقیق انفجار مهیب در بندر رجایی را اعلام نکردهاند و هنوز تمامی ابعاد این انفجار مشخص نیست، اما تلویزیون دولتی اعلام کرد که «سهلانگاری در جابجایی مواد قابل اشتعال» از عوامل مؤثر در بروز این انفجار بوده است. آتشسوزی ناشی از انفجار چنان گسترده و مهیب بود که تا عصر یکشنبه هنوز به طور کامل خاموش نشده بود. در این میان، دستگاه قضائی بورژوازی ننگین اسلامی نیز هشدار داده و تهدید کرده که با شایعهسازان برخورد قانونی خواهد کرد. به عبارت دیگر، تنها نسخه و روایت طبقه حاکم قرار است در جامعه منتشر و پذیرفته شود.
با این حال، تصاویر هوایی منتشر شده از حادثه نشان میدهند که دود غلیظ از سه کانون مجزا در حال انتشار است، موضوعی که موجب گمانهزنیهایی درباره احتمال خرابکاری شده است. این گمانهزنیها به ویژه با توجه به سوابق امنیتی بندر رجایی شدت گرفته است. پیش از این، در تاریخ 9 مه 2020، اسرائیل با حمله سایبری به زیرساختهای این بندر اخلال جدی وارد کرده بود[1]، که نگرانیها درباره احتمال خرابکاری را بیشتر تقویت کرده است.
برخی از خبرگزاریهای خارجی احتمال دادهاند که ذخیره سدیم پرکلرات (ماده اصلی سوخت موشکی) عامل انفجار بوده و حتی این حادثه را با انفجار بیروت مقایسه کردهاند. با این حال، سخنگوی وزارت دفاع بورژوازی اسلامی این ادعا را رد کرده و تأکید کرده است که هیچ محمولهای با کاربرد نظامی در بندر رجایی وجود نداشته است:
“طبق بررسیها و مستندات هیچگونه محموله وارداتی یا صادراتی با کاربرد نظامی در محدوده آتشسوزی وجود نداشته و ندارد. رسانههای بیگانه در این مورد فضاسازی کردند.”[2]
چه انفجار ناشی از خرابکاری باشد و چه به دلیل بیکفایتی مسئولان در تأمین امنیت این بندر، در اصل ماجرا تفاوتی نمیکند. حقیقت تلخ و دردناک این است که اکثریت جانباختگان و زخمیها کارگرانی هستند که روزها و شبها در این بندر برای لقمه نانی تلاش میکردند. آنها یا قربانی نظام بیرحم سرمایهداری شدهاند که برای افزایش سود، جان انسانها را فدای منافع خود میکند، یا قربانی تنشهای امپریالیستی گشتهاند که در نهایت، هزینههای آن را کارگران میپردازند.
کارگران، این ستون فقرات جامعه و خالقان نعمات بشری، همواره در معرض معضلات ناشی از نظام توحشآمیز سرمایهداری قرار دارند. روزی در اعماق معادن، زیر خروارها خاک و سنگ جان میبازند، روزی در بنادر، در انفجارها و آتشسوزیها به خاک و خون کشیده میشوند، و روز دیگر در دل کارخانهها و کارگاههای بینام و نشان، قربانی بهرهکشی بیوقفهی نظام بربر سرمایهداری میگردند.
با این حال، بورژوازی پیرامونی از استثمار خونین طبقۀ کارگر، ثروتهای افسانهای میاندوزد؛ ثروتی که بهای آن چیزی نیست جز جان و رنج بیپایان کارگران. چرخهای سرمایهداری تنها با سوخت جان کارگران میچرخد، همچنان به بهای زندگی آنان در گردش است و روز به روز به سودآوری بیرحمانهی خود ادامه میدهد.
تا زمانی که نظام توحش سرمایهداری وجود دارد، شاهد چنین جنایاتی خواهیم بود. مسبب اصلی این جنایات بیکفایتی چند نفر از مسئولان نیست. به عبارت بهتر، رهایی ما از جنایات روزانه سرمایهداری، چه به دلیل سود و چه به دلیل تنشهای امپریالیستی، از طریق محاکمه افراد به دست نخواهد آمد. نه تنها افراد، بلکه گاهی حتی خود سرمایهداری نیز به منظور سلب مسئولیت از خود، آنان را به دادگاه میکشاند. بلکه باید این نظام بربر و کثیف سرمایهداری را از طریق انقلاب کمونیستی به محاکمه کشید، به عمر ننگین آن پایان داد و جامعهای کمونیستی بنا کرد که در آن از سود، استثمار و معضلات ناشی از تولید سرمایهداری و تنشهای امپریالیستی خبری نباشد.
فیروز اکبری
8 اردیبهشت 1404
یادداشتها:
[1] حمله سایبری به بندر ایرانی