علیه توحش جنگی اسرائیل و ایران، سرمایه داری یعنی جنگ، توحش!
بار دیگر توحش سرمایه، در شکل تنشهای نظامی چهرۀ زمخت خود را نشان داد. بار دیگر دولتهای جنایتکار جنگی اسرائیل و ایران خاورمیانه را به میدان تصفیه حسابهای گانگستری خود تبدیل کردند. بار دیگر شعلههای آتش در خاورمیانه زبانه میکشد. در 13 فروردین 1403 اسرائیل کنسولگری ایران در دمشق را مورد هدف قرار داد که به موجب آن، چند تن از فرماندهان نظامی سپاه و مستشاران نظامی ایرانی کشته شدند. ایران شکایت خود را به شورای امنیت لانه دزدان (سازمان ملل) کشاند و شورای امنیت نیز از محکوم کردن اسرائیل خودداری کرد و در مقابل طرفین را به خویشتنداری ترغیب کرد.
گمانه زنیهایی است مبنی بر این که اسرائیل به فرماندهان نظامی ایرانی اشراف اطلاعاتی داشت و میتوانست آنها را به محض رسیدن به سوریه به قتل برساند ولی اسرائیل آگاهانه کنسولگری ایران را مورد هدف قرار داد تا ایران را وادار کند نه از طریق نیروهای نیابتی در منطقه بلکه مستقیما اسرائیل را به چالش بکشد و اسرائیل نیازمند تشدید چنین تنشی بود. موقعیت سیاسی ناتانیاهو چه در داخل اسرائیل و چه در خارج از اسرائیل به شدت تضعیف شده بود، حمایت کشورهای غربی از اسرائیل به خاطر کشتار لجام گسیخته غیر نظامیان در غزه تضعیف شده بود و اعتراضات داخلی علیه ناتانیاهو مجددا در داخل اسرائیل در حال گسترش بود. یک چهرۀ کودککش و قصاب غیر نظامیان از اسرائیل در حال شکلگیری بود و تظاهراتهای ضد اسرائیلی افکار عمومی را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار میداد. روزنامه هاآرتس اسرائیل که یکی از پرنفوذترین روزنامههای اسرائیلی است شرایط اسرائیل را تنها 2 روز قبل از حمله ایران به اسرائیل چنین توصیف میکند:
“اهداف جنگ محقق نخواهد شد، گروگانها از طریق فشار نظامی بازگردانده نمیشوند، امنیت برقرار نخواهد شد و طرد شدن بینالمللی اسرائیل پایان نخواهد یافت. ما باختیم حقیقت را باید گفت. ناتوانی در اعتراف آن همه چیزهایی را که باید در مورد روانشناسی فردی و تودهای اسرائیل بدانید را در بر می گیرد. یک واقعیت واضح، روشن و قابل پیش بینی وجود دارد که ما باید شروع به درک، پردازش و نتیجهگیری از آن برای آینده کنیم. اعتراف به این که باختیم جالب نیست، بنابراین به خودمان دروغ میگوییم.”[1]
با حمله ایران، اسرائیل مجددا در نقش قربانی ظاهر شد، ناتانیاهو موقعیت خود را فعلا تثبیت کرد و اسرائیل توانست مجددا حمایت کشورهای غربی را جلب کند و موضوع آتش بس احتمالی به حاشیه برود. از همه مهمتر اسرائیل توانست مجددا حمایت بیدریغ آمریکا را جلب کند و آمریکا مستقیما به دفاع از اسرائیل برخیزد. آمریکا قبلا تاکید کرده بود که اسرائیل آمریکا را در جریان حمله به کنسولگری ایران قرار نداده بود.
ایران 72 ساعت قبل از عملیات نظامی، همسایههای خود را در جریان عملیات قرار داده بود و تاکید کرده بود که عملیات محدود و کنترل شده خواهد بود و مناطق اقتصادی و غیر نظامی اسرائیل را هدف قرار نخواهد داد. ترکیه این اطلاعات را به آمریکا منتقل کرده بود و به احتمال زیاد آمریکا نیز به اسرائیل منتقل کرده بود. همچنین ایران به آمریکا از طریق سفارت سوئیس پیغام داده بود که در صورت مشارکت آمریکا در حمله تلافیجویانه اسرائیل علیه ایران، پایگاههای آمریکا در منطقه امنیت نخواهند داشت.
ایران ابتدا در 25 فروردین 1403 یک کشتی باری متعلق به یک میلیاردر اسرائیلی را در تنگه هرمز توقیف کرد. بدنبال آن شامگاه همان روز حدود 300 پهپاد، موشک بالستیک و موشک کروز به سوی اسرائیل هدفگیری شد که بخش اعظم آنها از ایران پرتاب شده بودند. طبق اطلاعاتی که منتشر شده تمامی پهپادها قبل از رسیدن به فضای اسرائیل در آسمان اردن، عراق و سوریه توسط اردن، فرانسه، بریتانیا و آمریکا خنثی شدهاند. بخشی از موشکها نیز قبل از آن که وارد حریم هوایی اسرائیل شوند توسط کشورهای ذکر شده خنثی شدند، این مسئله امکان رهگیری موشکهای باقیمانده را توسط هواپیماها و یا سیستم رهگیری اسرائیل در آسمان اسرائیل آسانتر کرد. اسرائیل ادعا میکند که 99 درصد پهپادها و موشکها توسط سامانههای دفاع هوایی اسرائیل و دیگر شرکای اسرائیل رهگیری و خنثی شدند. به گزارش روزنامه گاردین بریتانیا هزینه رهگیری و خنثی سازی میتواند حدود 1.3 میلیارد دلار آمریکا باشد (1.1 میلیارد پوند بریتانیا).[2]
نماینده ایران در سازمان ملل عملیات ایران را نه تهاجمی بلکه دفاع مشروع بر اساس منشور سازمان ملل اعلام کرد و چنین گفت:
“پاسخ نظامی ایران بر اساس بند 51 منشور سازمان ملل متحد در خصوص دفاع مشروع در پاسخ به تجاوزات رژیم صهیونیستی به اماکن دیپلماتیک ما در دمشق بود.”[3]
ایران ادعا کرد که پایگاه هوایی نواتیم[4] در جنوب و پایگاه هوایی نقب در شمال اسرائیل را هدف قرار داده و در پایگاه هوایی نواتیم خسارت قابل توجهی به بار آورده و پایگاه را از کار انداخته است. در مقابل اسرائیل ادعا کرد تنها یک پایگاه هوایی در جنوب اسرائیل در حمله ایران «به طور بسیار سطحی» آسیب دیده است و پایگاه روال عادی فعالیت خود را دارد و فیلمی از نشستن یک هواپیمای نظامی در همان پایگاه را نیز منتشر کرد. حکومت ایران و حکومت اسرائیل سابقه طولانی در دروغ گفتن و وارونهسازی واقعیتها دارند، اگر چه اسرائیل ظریفتر و بهتر این کار را میکند و از تبلیغات جنگی بهتری برخوردار است. به هر حال، به گزارش ایبیسی آمریکا 9 موشک ایرانی به 2 پایگاه هوایی اسرائیل اصابت کرد ولی خسارت قابل توجهی به بار نیاورده است و چنین نوشت:
“پنج موشک بالستیک به پایگاه هوایی نواتیم اصابت کرد و به یک هواپیمای ترابری C-130، یک باند فرودگاه استفاده نشده و انبارهای خالی آسیب رساند. چهار موشک بالستیک دیگر به پایگاه هوایی نقف اصابت کرد، اما گزارشی از خسارت قابل توجهی گزارش نشده است.”[5]
قطعا چنین رهگیری و خنثیسازی بدون شرکای اسرائیل بخصوص آمریکا امکان پذیر نمیشد و شرکای اسرائیل از قبل خود را برای چنین سناریویی آماده کرده بودند. جو بایدن از طریق بیانیهای چگونگی آمادگی آمریکا برای کمک به اسرائیل را به شکل واضح توضیح میدهد و چنین میگوید:
“به دستور من و برای حمایت از دفاع از اسرائیل، ارتش ایالات متحده هواپیماها و ناوشکنهای دفاع موشکی بالستیک را در طول هفته گذشته به منطقه منتقل کرد. به لطف استقرار این نیروها و مهارت فوقالعاده سربازانمان، ما به اسرائیل کمک کردیم تا تقریباً همه پهپادها و موشکهای شلیک شده را رهگیری و منهدم کند.”[6]
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز اعلام کرد که عملیات انجام شده در حد تنبیه اسرائیل بود، از نظر ایران عملیات خاتمه یافته است و ایران قصد نداشت مراکز جمعیتی و اقتصادی اسرائیل را هدف قرار دهد. به عبارت بهتر عملیات ایران کنترل شده بود و ایران قصد تشدید تنشها را ندارد:
“عملیات علیه اسرائیل از نظر ایران خاتمه یافته و قصدی بر ادامه عملیات وجود ندارد اما چنان چه اسرائیل اقدامی علیه ایران چه در خاک ما و چه در مراکز متعلق به ما در کشور سوریه و جای دیگری انجام دهد، عملیات بزرگتری انجام خواهد شد.”[7]
همانطوریکه ذکر شد ایران به هر گونه حمله احتمالی اسرائیل هشدار داده است و در این زمینه و در راستای جنگ تبلیغاتی در بیلوردهای که در خیابانهای تهران نصب شده به زبانهای فارسی و عبری نوشته شده است: «حمله بعدی، پایان کشور جعلیتان خواهد بود». سیانان تهدید فرمانده کل سپاه پاسداران را نیز انعکاس داده است:
“معادله جدیدی ساختیم که از این بعد، اگر اسرائیل به منافع ما، داراییهای ما، شخصیتهای ما حمله کند، ما او را از مبدا ایران هدف قرار خواهیم داد.”[8]
یک واقعیت مهم دیگر این است که هم ایران و هم اسرائیل و هم شرکای اسرائیل در جریان این حمله و به تبع آن در جریان رهگیری و خنثی سازی، شانس آن را پیدا کردند تا تجهیزات جنگی خود را در شرایط جنگی واقعی آزمایش کنند و نکات قوت و ضعف تجهیزات جنگی خود را بررسی کنند.[9]
تنش بین ایران و اسرائیل بدنبال حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و حتی قبل از حمله ایران به اسرائیل تبعات اقتصادی جدی برای ایران به همراه داشته است، بورس ایران سقوط سنگین حدود ۵۴ هزار واحدی شاخص سهام را تجربه کرد و ارزش پول ملی حدود 22 درصد سقوط کرد. بعد از حمله ایران به اسرائیل نیز شاهد افت سهام در بازارهای آسیایی و رشد قیمت طلا هستیم. به عبارت بهتر طبقه کارگر با سقوط استانداردهای زندگی خود بهای این تنشهای امپریالیستی را میپردازد.
جنگ خاورمیانه بیثباتی را در منطقه افزایش داده است و این مسئله نه تنها ضربهای به نفوذ آمریکا بلکه ضربهای به جاهطلبیهای امپریالیستی چین نیز هست. جنگ خاورمیانه از هم اکنون جاده ابریشم چین را تحت تاثیر قرار داده است. همانطوریکه روسیه بدون توصیه چین و در راستای منافع امپریالیستی خود به اوکراین حمله کرد، اسرائیل نیز در راستای منافع امپریالیستی خود و تا حدودی خارج از کنترل آمریکا مشغول با خاک یکسان کردن غزه است. سیاست اسرائیل منافع آمریکا و متحدین آن را تضعیف میکند، با این وجود آمریکا و متحدین اروپائی آن به نوعی در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و ناچار هستند از سیاستهای نتانیاهو حمایت کنند، البته بهای گزافی نیز پرداخت میکنند. آمریکا تلاش میکند تا کنترل اوضاع از دستشان خارج نشود و جنگ گسترش پیدا نکند و به همین خاطر است که نیویورک تایمز در مقاله ای تحت عنوان «کمک نظامی به اسرائیل نمیتواند بدون قید و شرط باشد»، خواستار مشروط شدن ارسال تسلیحات آمریکایی به اسرائیل شد. نویسندگان نیویورک تایمز اظهار میدارند که اسرائيل پیوند اعتماد میان دو کشور را شکسته است و تا زمانی که اسرائیل این پیوند را ترمیم نکند آمریکا نباید تسلیحات در اختیار اسرائیل قرار دهد و چنین نوشتند:
“دهها هزارکشته و صدها هزار بی خانمان در غزه برای آمریکاییها بیش از این قابل تحمل نیست. اما بینامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائيل و متحدان ملیگرای افراطیاش در دولت تا کنون به درخواستهای مکرر آمریکا برای آتشبس، پرهیز از کشته شدن غیرنظامیان و افزایش کمکهای انسان دوستانه وقعی نگذاشتهاند.”[10]
تقریبا تمام کشورهای غربی عملیات ایران علیه اسرائیل را محکوم کردند و همزمان حمایت خود را از اسرائیل اعلام کردند و در عین حال توصیه کردهاند که اسرائیل دست به حمله تلافیجویانه نزند. حالا مسئله حمله تلافیجویانه اسرائیل مطرح است. آمریکا از اسرائیل خواسته است که پیش از هر گونه پاسخ احتمالی به ایران، آمریکا را از برنامه خود آگاه کند و تاکید کرده است که در هیچ اقدام تهاجمی علیه ایران شرکت نخواهد کرد. سیانان در این رابطه نوشت:
“به گفته مقامات آمریکایی آشنا به مسائل. رئیس جمهور جو بایدن و اعضای ارشد تیم امنیت ملی او که به دنبال مهار خطر یک جنگ منطقهای گستردهتر به دنبال حملات رگباری موشکها و پهپادهای ایرانی به سمت اسرائیل هستند، به همتایان خود گفتهاند که ایالات متحده در هیچ اقدام تهاجمی علیه ایران شرکت نخواهد کرد.”[11]
اسرائیل همچنین خواستار نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل شد و درخواست کرد که شورای امنیت باید قاطعانه تجاوز ایران به اسرائیل را محکوم کرده و سپاه پاسداران را سازمان تروریستی اعلام کند، این در حالی است که اسرائیل قبلا تصمیمات این شورا را شرمآور خوانده بود. البته جلسه شورای امنیت بدون قطعنامهای پایان یافت. در جلسه شورای امنیت نماینده ایران اسرائیل را عامل بی ثباتی در منطقه خواند و تاکید کرد ایران به دنبال اجتناب از گسترش درگیری است و چنین گفت:
“ایران هیچ قصدی برای درگیری با آمریکا در منطقه ندارد. ما تعهد خود را به صلح با اعمال خویشتنداری نسبت به مشارکت ارتش آمریکا در رهگیری پهپادها و موشکهای ایرانی به سمت اهداف نظامی در سرزمینهای اشغالی فلسطین نشان دادیم. این نشاندهنده تعهد ما به تنشزدایی و اجتناب از گسترش درگیری است. با این حال، اگر ایالات متحده عملیات نظامی علیه ایران، شهروندان یا امنیت و منافع آن را آغاز کند، جمهوری اسلامی از حق ذاتی خود برای پاسخگویی متناسب استفاده خواهد کرد.”[12]
واقعیت این است که لانۀ دزدان(سازمان ملل) بخشی از سیاست جنگی جناحهای مختلف امپریالیستی علیه یکدیگر است. ریاکاری جنایتکاران، عوامفریبی دژخیمان، نمایشهای مشمئزکننده در لانه دزدان که زمانی به جنگهای امپریالیستی تحت عنوان دفاع از حقوق بشر مجوز قتل عام صادر میکرد، در مقابل قتلعام حدود 37 هزار نفر که اکثریت آن بچهها و زنان هستند، کاری از دستش برنمیآید و یا در واقع در سکوت مجوز قتل عام صادر میکند. ظاهرا ماسک حقوق بشر افتاده است و الان دیگر نه خود اسرائیل بلکه شرکای آن متهم به مشارکت در نسلکشی میشوند.
“آلمان روز سه شنبه در دیوان بینالمللی دادگستری ادعای نیکاراگوئه را که برلین را متهم به مشارکت در نسلکشی نوار غزه و نقض کنوانسیون ژنو و قوانین بینالمللی بشردوستانه از طریق ارائه تسلیحات و سایر حمایت ها به اسرائیل میکند، رد کرد.”[13]
همگی دولتها، چه با ظاهر صلحطلب، چه جنگطلب، چه دموکرات، چه دیکتاتور، همگی آنها طبقه کارگر را گوشت دم توپ در جنگهای امپریالیستی میکنند و همگی جنایتکاران جنگی هستند. واقعیت این است که اگر پروپاگاندای دموکراتها را کنار بگذاریم، دو دولت جنایتکار اسرائیل و ایران تشابهات زیادی دارند. هر دو ایدئولوژیک هستند، در هر دو مذهب نقش اساسی را ایفا میکند، هر دو سابقه طولانی در کشتار دارند، هر دو هزاران زندانی دارند یا داشتهاند، هر دو جنایتکار هستند، هر دو… میتوان این لیست را طولانی کرد.
بسته به اینکه در کجا زندگی میکنی یا در حوزۀ جغرافیایی کدام جبهه قرار داری، بمباران تبلیغاتی میشوی و جنایات طرف مقابل «جنایت جنگی» محسوب میشود و در حالیکه جنایات جبهه خودی «دفاع مشروع» قلمداد میشود.
اسرائیل ادعا کرد که حماس قصد دارد از تنش بوجود آمده بین اسرائیل و ایران بهره برداری کند لذا حماس پیشنهاد اسرائیل را رد کرده است و اسرائیل «با تمام قوا اهدافش را در غزه دنبال خواهد کرد».
متاسفانه طبقه کارگر اسرائیل در قیاس با خواهران و برادران طبقاتی خود در ایران بسیار بیشتر تحت تاثیر ناسیونالیسم و مذهب هست و این مسئله باعث شده است تا طبقه کارگر اسرائیل نتواند مبارزاتی را در حافظه تاریخی خود به ثبت برساند و بورژوازی اسرائیل به راحتی آنها را به جنگ بسیج کند. یکی از دلایلی که بورژوازی ایران خواهان عدم گسترش تنشها است، بورژوازی ایران میداند الان قادر نخواهد شد طبقه کارگر را همچون زمان جنگ ایران و عراق به جنگ بسیج کند. طبقه کارگر اگر چه قادر نشده کمر خود را از شکستها راست کند، با این وجود در قیاس با خواهران و برادران طبقاتی خود در اسرائیل از شرایط مبارزاتی خیلی بهتری برخوردار است، بخصوص اینکه رزمندهترین گردان از پرولتاریای خاورمیانه است که در حافظه تاریخی خود نبردهای پرافتخاری را به ثبت رسانده است.
در ایران جریانات پروغرب سوای از ایدئولوژیهایشان گسترش تنشها را روزنه امیدی قلمداد کرده و امیدوارند حمله نظامی آخوندها را به زیر بکشد و راه را برای به میدان آمدن آنها هموار سازد. این جریانات هم امکانات پروپاگاندای خوبی دارند و هم از طرف غربیها، اسرائیل و همچنین کشورهای عربی در راستای منافع امپریالیستی خود حمایت میشوند.
جنگ خاورمیانه، یک جنگ در گوشهای از این کره خاکی نیست بلکه کل جهان را تحت تاثیر قرار داده است. اگر چه همه بازیگران در این تنشهای امپریالیستی بر ضرورت عدم گسترش تنشها تاکید میکنند ولی خطر آن وجود دارد که تنشها از کنترل خارج شده و به یک جنگ منطقهای تبدیل شود. این تنشها نه محصول رهبران جنگ طلب بلکه محصول شرایط خاصی از تاریخ سرمایهداری هستند و در آینده نیز تنشها تداوم خواهند یافت. لذا این وظیفه انترناسیونالیستها است که به دفاع از انترناسیونالیسم پرولتری برخیزند و ماهیت امپریالیستی چنین تنشهایی و زمینه مادی آنها را در معرض دید عموم قرار دهند و با صدای بلند فریاد زنند که تمامی این تنشها بر علیه طبقه کارگر است..
تاریخ نشان داده است تنها نیرویی که قادر است، ماشین کشتار بورژوازی یعنی جنگ را پایان دهد، طبقه کارگر است. این خطر انقلاب آلمان بود که بورژوازی را مجبور به امضای آتش بس کرد. همین مسئله همیشه صادق است، جنایتکاران جنگی تنها در سایه خطر پرولتاریا از جنگ کوتاه میآیند تا خودشان را برای جنگ طبقاتی علیه پرولتاریا آماده کنند. اگر چه طبقه کارگر جهانی امروز در چنین موقعیتی نیست ولی تکامل مبارزه طبقاتی میتواند چنین افقی را برای پرولتاریا ایجاد کند.
جنگ به شیوهای از زندگی سرمایهداری در عصر انحطاط آن تبدیل شده است. سرمایهداری نمی تواند آیندهای ارائه دهد، تنها توحش و بربریت را به مناطق بیشتری گسترش میدهد. این یک توهم است که از جنگافروزان بخواهیم جنگ را متوقف کنند. صلح جنگافروزان تنها می تواند یک میان پرده در سرمایهداری جنگ طلب باشد. از درون صلح سرمایهداری تنها شعلههای جنگ میتواند زبانه بکشد. فقط مبارزه طبقاتی کارگران است که میتواند آلترناتیوی برای توحش سرمایه داری ارائه دهد، چون پرولتاریا کشوری برای دفاع ندارد و مبارزهاش باید مرزهای ملی را درنوردد و در مقیاس بین المللی توسعه یابد. تنها طبقه کارگر جهانی با به زیر کشیدن سرمایهداری در مقیاس جهانی میتواند زمینه مادی تنشهای امپریالیستی را از بین ببرد و صلح دائمی را برای بشریت به ارمغان بیاورد.
کارگران وطن ندارند!
مرگ بر جنگ امپریالیستی!
زنده باد جنگ طبقه علیه طبقه!
صدای انترناسیونالیستی
27 فروردین 1403
یادداشتها:
[3] دفاع مشروع در پاسخ به تجاوزات
[4] ایران ادعا میکند این همان پایگاهی است که هواپیماها اسرائیلی از آنجا بلند شده و کنسولگری را بمباران کرده اند.
[6] بیانیه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا درباره حملات ایران به اسرائیل
[9] برخی از موشکهای شلیک شده کلاهک جنگی نداشتند و برای مشغول کردن سامانههای دفاع هوایی در نظر گرفته بودند تا دیگر موشکها قادر شوند با دور زدن سامانههای دفاع هوایی به اهداف اصابت کنند. تمام پهپادها نیز به همین منظور ارسال شده بودند و ظاهرا ایران از موشکهای نسل آخر در این حمله استفاده نکرده بود.
[11] بایدن به نتانیاهو گفت که آمریکا در حمله تلافیجویانه به ایران شرکت نخواهد کرد
[12] اظهارات سفیر ایران در جلسه شورای امنیت