نلسون ماندلا – یک عمر در خدمت سرمایه

 

 “امام خمینى نه تنها رهبرى بزرگ براى ایران بود، بلکه رهبرى براى تمامى نهضتهاى آزادیبخش جهان به شمار مى رفت و چالش بسیار عظیمى که او در مبارزه با یکى از طاغوتهاى زمان انجام داد، گویاى شجاعت ستایش برانگیزى است که فقط ایشان مى توانست از خود نشان دهد و این افتخار بزرگى بود که توانستم براى دومین بار در کنار مرقد امام خمینى حاضر شوم و به ایشان اداى احترام کنم.”[1] نلسون ماندلا در دیدار با خامنه ای

نلسون ماندلا رئیس جمهور پیشین آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقای جنوبی در 14 آذر 1392 درگذشت. پرچم‌ها درمقر سازمان ملل در نیویورک به احترام نلسون ماندلا به حال نیمه‌افراشته درآمد. وسایل ارتباط جمعی بورژوازی، ایدئولوگها و رهبران بورژوازی از هر گوشه جهان در ستایش این قهرمان سخن گفتند.  او را به عرش اعلا رساندند و یک مراسم یادبود تاریخی برایش ترتیپ دادند. «بان کی مون» دبیر کل لانه دزدان (سازمان ملل) او را “غول عدالت و قهرمان” خطاب کرد.

در جناح چپ سرمایه، اما زندگی او را به دو دوره تاریخی متفاوت، یعنی قبل و بعد از به قدرت رسیدن تقسیم می کنند که در دوره اول نقش انقلابی  و رادیکال داشته  و در دوره دوم نقش سازشکارانه و ضد انقلابی ایفا کرده است. برخلاف عوام فریبی های جناح های راست و چپ سرمایه، نلسون ماندلا همیشه متعلق به جنبش بورژوازی و یکی از قهرمانان جنبش بورژوازی بوده است. او همیشه نقشی ضد انقلابی، ارتجاعی داشته و در مقابل مبارزات مستقل طبقه کارگر بوده و از منافع بورژوازی دفاع کرده است.

نلسون ماندلا در خانواده ای نسبتا مرفه که پدرش «عضو شورای سلطنتی تمبو»بود، بدنیا آمد و در مدارسی که با سبک غربی آموزش داده می شد تحصیل کرد و سر انجام در دانشکده «وسلی» که بیشتر خانواده سلطنتی در آن مشغول به تحصیل بودند به تحصیل پرداخت و نهایتا در دانشگاه «ویتواترسرند» به تحصیل حقوق پرداخت. نلسون ماندلا از دهه 50 میلادی در فعالیت های کنگره ملی آفریقا نقش اساسی داشت و حدود 27 سال از عمر خود را در زندان های افریقای جنوبی گذرانده است. کنگره ملی افریقا توسط تعدادی از وکلا و روزنامه نگاران تحصیل کرده درغرب تاسیس شد که هدف آن احقاق حقوق شهروندی اکثریت سیاه پوست آفریقای جنوبی بود.

چپ ها سعی می کنند به نلسون ماندلا و کنگره ملی افریقا تا قبل از دهه 90 میلادی نقش مترقی و انقلابی بدهند. اما نلسـون ماندلا با صراحت کلام این عوام فریبی جنـاح چـپ سـرمـایـه را تکذیب می کند و تاکید می کند که کنگره ملی افریقا و به تبع آن شخصیت برجسته آن یعنی نلسون ماندلا هرگز خواهان تغییرات انقلابی در ساختار اقتصادی کشور نبوده و حتی به شکل صوری نیز بربریت سرمایه داری را محکوم نکرده است. نلسون ماندلا این چنین می گوید:

” کنگره ملی افریقا در هیچ دوره ای از تاریخ خود خواهان تغییر انقلابی در ساختار اقتصادی کشور نبوده و تا آنجائی که بخاطر دارم هرگز جامعه سرمایه داری را محکوم نکرده است.”[2]

با ورود سرمایه داری به عصر انحطاط و گندیدگی خود، جنبش های ملی نیز نقش نیروی پیاده را در اختلافات امپریالیستی ایفا کرده اند. دولت و ملت آزاد در دوران انحطاط سرمایه داری نمی تواند وجود داشته باشد، چرا که دولت اجبارا باید خودش را در شیوۀ تولید سرمایه داری ادغام کند و در بازار جهانی شرکت کند. بیش از صد سال قبل روزا لوکزامبورگ این چنین می نویسد:

“تا زمانی که یک دولت سرمایه داری است و اجازه میدهد تمام زندگی درونی و بیرونی اش توسط سیاست جهانی امپریالیستی تعیین شود ، نه در زمان جنگ یا صلح ، هیچ یک از فعالیتهایش کمترین رابطه ای با حق تعیین سرنوشت ملی نخواهد داشت.” [3]

باز هم  بر خلاف عوام فریبی های جناح های متفاوت سرمایه، ما قبلا هم تاکید کرده ایم که پایان یافتن تبعیض نژادی یا آپارتاید در آفریقای جنوبی از نیاز مبرم سرمایه برای انباشت سرمایه ناشی می شود. آفریقای جنوبی مهمترین اقتصاد قارۀ آفریقا است و از ذخائر بسیار زیادی برخوردار است و از لحاظ منابع معدنی یکی از مهمترین کشورهای دنیاست.

در دورۀ آپارتاید از سوئی بدلیل شرایطی که آپارتاید و تبعیض نژادی بر جامعه تحمیل کرده بود و از سوی دیگر وجود اعتصابات و اعتراضات کارگری، فعالیت و متابولیسم دولت آپارتاید را با مشکلات جدی روبرو کرده بود. این معضلات رشد اقتصادی آفریقای جنوبی را محدود کرده بود و انباشت سرمایه با محدودیت هائی روبرو شده بود. در چنین شرایطی سرمایه برای رشد اقتصادی و انباشت بهتر سرمایه خواهان تغییراتی در نظام سیاسی شد. کنگرۀ ملی آفریقا و در راس آن نلسون ماندلا نقش این ناجی را پیدا کرد تا سرمایه داری آفریقای جنوبی را از بن بستی که در آن گرفتار شده بود، نجات دهد. بدنبال آن حکومت آپارتاید به حکومت کنگرۀ ملی آفریقا تغییر پیدا کرد، نلسون ماندلا رئیس جمهور شد، که نتیجه آن دو برابر شدن رشد اقتصادی آفریقای جنوبی بود. در پاداش چنین کاری به «نلسون ماندلا» و «دوکلرک» در سال 1372 مشترکاجایزه صلح نوبل سرمایه اعطاء شد.

انتقال بخشی از قدرت اقتصادی از بورژوازی سفید پوست به بورژوازی سیاه پوست خواست کنگره ملی آفریقا بوده است. بخشی از نتیجه سالها حکومت کنگره ملی افریقا شکل گیری طیف جدیدی از بورژوازی سیاه پوست بوده است. به عنوان نمونه معدن «گلد وان» یکی از معروفترین معدنها دوسال پیش توسط «زادوا ماندلا» نوۀ نلسون ماندلا و «خولوبییوس زوما» برادر زادۀ زوما خریداری شده است.

قطعا طبقه کارگر آفریقای جنوبی در سرنگونی آپارتاید نقش مهمی ایفا کرد، همانطور که طبقه کارگر ایران نقش مهمی در سرنگونی نظام شاهنشاهی ایفا کرد. البته این مسئله نه به مفهوم بهتر شدن شرایط برای طبقۀ کارگر و اقشار تحتانی جامعه بود بلکه بر عکس همانند ایران به بی خانمانی بیشتر طبقه کارگر آفریقای جنوبی نیز منجر شد. نرخ بیکاری به حدود 40 درصد افزایش یافت و 50 درصد جمعیت زیر خط فقر زندگی می کنند.

اگر در دوران آپارتاید، علت شرایط نابسامان طبقه کارگر را حاکمیت سفید پوستان معرفی میکردند، قتل عام کارگران اعتصابی در آفریقای جنوبی، توسط پلیس سیاه پوست یک حقیقت دیگری را نیز آشکارا به تصویر میکشد که نبرد طبقاتی سیاه یا سفید، اروپائی، آسیائی و اروپائی نمیشناسد. هر جا که سرمایه منافع خود را در خطر ببیند تنها با قتل عام پاسخ میدهد.

هدف نهائی ما جامعۀ بدون طبقات است. در یک جامعۀ بدون طبقه استثمار انسان از انسان منسوخ می شود ، ظلم و ستم از گروههای قومی کوچکتر مفهومی نخواهد داشت ، بلکه رشد آزادانۀ هر گروه مردمی شرط رشد همۀ گروههای مردمی خواهد بود. “به جای جامعۀ کهن بورژوازی ، با طبقات و تناقضات طبقاتی اش ، اجتماعی از افراد پدید می آید که در آن تکامل آزادانۀ هر فرد شرط تکامل آزادانۀ همگان است.

م جهانگیری

28 آذر 1392

یادداشت ها:

[1]  پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

 http://jamaran.ir/fa/NewsContent-id_33121.aspx

[2]از کتاب مسیر طولانی بسوی آزادی از نلسون ماندلا (ترجمه توسط ما انجام گرفته)

[3]بحران سوسیال دمکراسی – روزا لوکزامبورگ – فصل هفتم

مطالب مرتبط