جنگ آذربایجان و ارمنستان – سرمایه داری یعنی توحش

 

گزارش روزنامه نیویورک تایمز از اعتصاب 45 هزار نفره کارگران باکو و گسیل 6000 هزار نظامی برای سرکوب اعتصاب در 9 اگوست 1903

دور جدید تنش ها بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ از 27 سپتامبر 2020 شکل درگیری نظامی خونین بخود گرفته است. صدها نفر کشته شده اند که بخش زیادی از آنها غیر نظامیان هستند و زیر ساخت های هر دو کشور هدف حمله طرف مقابل قرار گرفته است. این بار قرار است بنام “مام وطن” و تحت لوای بیرون راندن اشغالگران، کارگران گوشت دم توپ در تنش های امپریالیستی شوند.

برخی از کشورها در راستای منافع امپریالیستی خود به تشدید تنش ها در این منطقه دامن میزنند. ترکیه و اسرائیل از مهم ترین آنها هستند. ترکیه رسما به پشتیبانی از آذربایجان برخاسته است و اعلام کرده است ارمنستان بلافاصله باید به اشغال خاک آذربایجان خاتمه دهد. آذربایجان یکی از اصلی ترین تامین کنندگان انرژی ترکیه و اسرائیل است. ترکیه با ایدئولوژی پان ترکیسم بدنبال نفوذ گسترش خود در قفقاز است، اسرائیل نیز سوای از تامین مسئله انرژی و فروش تجهیزات نظامی بدنبال نفوذ بیشتر خود در آذربایجان است که هم مرز ایران است و بخشی از جاسوسیها و خرابکاریها در ایران را از خاک آذربایجان هدایت میکند. در مقابل یونان که عضو اتحادیه اروپا و دشمن دیرینه ترکیه است از “تجاوز آذربایجان با حمایت ترکیه” سخن گفته است.[1]

کشورهای منطقه در تامین گوشت دم توپ جنگ آذربایجان و ارمنستان نیز فعال بوده اند. در جنگ اوایل دهه 90 میلادی مجاهدین افغانی را به آذربایجان اعزام کردند تا در کنار ارتش آذربایجان بجنگند. همین مسئله را امروز نیز به شکل دیگری انجام میدهند. شرکت های امنیتی ترکیه مزدوران جنگی را از سوریه به آذربایجان منتقل می کنند، همزمان گزارش شده که مزدوران جنگی ارمنی تبار در سوریه نیز به ارمنستان فرستاده شده اند. سلاحهای مدرن، پیشرفته و بخصوص پهپادهای اسرائیلی و ترکیه ایی این بار آذربایجان را قادر ساخته است، از موقعیت بهتری به لحاظ نظامی در جبهه جنگ برخوردار شود. البته پیشروی نفوذ ترکیه در قفقاز به مفهوم کاهش نفوذ روسیه در این منطقه است. منافع ترکیه و روسیه در سوریه و لیبی در حال حاضر در تقابل هم قرار دارند. کورشاد زورلو نویسنده خبرترک  نیازهای انرژی ترکیه و جاه طلبی های ترکیه برای قدرت منطقه ای را بخوبی در پس دفاع از آذربایجان به تصویر می کشد و می نویسد:

“حق حاکمیت جمهوری آذربایجان تنها چیزی نیست که در خطر است، نیازهای انرژی ترکیه و موقعیتش در منطقه نیز با خطر مواجه خواهد شد.”[2]

هر دو طرف به احساسات ناسیونالیستی و نفرت پراکنانه دامن میزنند و از هر ابزاری برای پیشبرد اهداف کثیف خود استفاده می کنند، هر دو طرف بر طبل جنگ میکوبند. هر دو طرف دیگری را اشغالگر میپندارد و خود را قربانی و اشغال شده توسط متجاوز. هر دو کشور دیگری را متهم می کنند که به بمباران غیر نظامیان دست زده اند. همگی اینها بخشی از تبلیغات و روانشناسی جنگ است. علی اف اعلام کرده است که جنگ تا بیرون راندن کامل اشغالگران ادامه خواهد یافت. ارمنستان ادعا کرده ترکیه با ورود به حریم هوایی ارمنستان یکی از جنگنده های ارمنستان را ساقط کرده و ترکیه نیز اظهار داشته که این تنها یک جنگ روانی سخیف است. زمانیکه همه مرتجعین، همه باندهای سیاه، همه جنگ طلبان به شیپور جنگ میدمند، “بیانیه ضد جنگ جوانان چپ آذربایجان” قابل تقدیر است.[3] بیانیه با وجود کاستی ها، با نفی ناسیونالیسم با محکوم کردن بسیج جوانان به جنگ و با گوشت دم توپ کردن آنها مخالفت ورزیده و بر همبستگی طبقاتی بین آذربایجانی و ارمنی تاکید ورزیده است. امید است چنین صدایی نیز از ارمنستان شنیده شود.

بحران سرمایه داری عوارض خود را در سرمایه داری پیرامونی، مخربتر و غیر انسانی تر از سرمایه داری متروپل نشان میدهد. طبقه کارگر در ارمنستان و آذربایجان بهای بحران سرمایه داری را میپردازند. هر دو کشور اخیرا بودجه نظامی را افزایش داده اند و این افزایش بودجه نظامی با حمله به سطح استاندارد زندگی طبقه کارگر تامین شده است. در شرایط جنگی که حاکمان سرمایه بوجود آورده اند و بر شیپور جنگ میدمند، طبقه کارگر به جای مبارزه بر علیه، بردگی مزدی، زندگی در زیر خط فقر، انجماد دستمزدها، بیکاریهای گسترده و دهها معضل دیگر باید بعنوان گوشت دم توپ به دفاع از وطن سرمایه برخیزد.

دور جدید درگیریها بین آذربایجان و ارمنستان در قره باغ بار دیگر نشان میدهد هویت ناسیونالیستی چقدر در خدمت منافع سرمایه داری و در مقابل منافع طبقه کارگر و اقشار تحتانی جامعه است. هویت ناسیونالیستی حتی رادیکالترین شکل آن کارگران را از هویت طبقاتی تخلیه میکند و آنان را به سربازان میهن پرست تبدیل میکند تا به دفاع از وطن سرمایه به پا خیزند.

زمانی پرولتاریای باکو بعنوان بخشی از پرولتاریای جهانی بخصوص در سالهای 1905 و 1917 نقشی پیشقراول داشت و پرچمدار انقلاب کمونیستی جهانی بود. هنوز مرتجعین، موفق به اشاعۀ نفرت قومی بین آذری و ارمنی نشده بودند. زمانی هم که دولتهای ارتجاعی عثمانی و روسیه، جنگ کثیف و خونین آذری – ارمنی را در راستای منافع ارتجاعی خود دامن زدند و تلاش کردند تا کارگران آذری و ارمنی را در راستای منافع امپریالیستی خود گوشت دم توپ کنند باز هم پرولتاریای باکو ماهیت این جنگ را افشا کرد و در کاهش قتل عام حاصل از آن بسیار موثر بود.

زمانی نام باکو تبلور عمیق ترین همبستگی طبقاتی بود. آذری، ارمنی، گرجی و روسی بازو در بازو، علیه سرمایه می جنگیدند، با هم کمیته کارخانه می ساختند و با کمک همدیگر کمیته اعتصاب تشکیل میدادند. پرولتاریای باکو منبع الهام بخش برای پرولتاریای سراسر منطقه بود. داستان قهرمانی های پرولتاریای باکو، داستان نبردهایش، موضوع پور شورترین رمان ها بوده است. زمانی اعتصاب 45 هزار نفره در باکو سر تیتر مقاله نیویورک تایمز بود که مقامات را ناتوان کرده بود.

از سر تا پای نظام توحش سرمایه داری خون، کثافت و لجن می بارد. از درون صلح سرمایه داری تنها شعله های جنگ می تواند زبانه کشد. مادامیکه سرمایه داری به عمر ننگین خود ادامه میدهد، بردگی مزدی، جنگ، پاندامی و…بخشی از زندگی روزانه ما خواهد بود. منافع ما در مبارزه طبقاتی است، در مبارزه طبقاتی کارگران نه بر مبنای هویت های کاذب همچون هویت قومی، هویت مذهبی بلکه بر مبنای هویت طبقاتی که وجه مشترک همگی بردگان مزدی است، گرد هم می آیند و در راستای منافع مشترک طبقاتی مبارزه می کنند. به جای گوشت دم توپ شدن در جنگ گانگسترها، بجای تداوم بربریت، به جای تمکین به نظام کثیف سرمایه داری باید در راستای تحقق انقلاب کمونیستی برای پایان دادن به نکبت سرمایه داری کوشید.

مرگ بر جنگ!

زنده باد مبارزه طبقاتی از باکو تا ایروان!

 

صدای انترناسیونالیستی

13 مهر 1399

 

یادداشتها:

[1] سیتی تایمز یونان

[2] https://www.haberturk.com/yazarlar/prof-dr-kursad-zorlu/2817135-karabagdaki-isgal-artik-son-bulmalidir

[3] http://www.criticatac.ro/lefteast/anti-war-statement-of-azerbaijani-leftist-youth

با کلیک کردن روی تصویر زیر مقاله را داونلود کنید!

 

مطالب مرتبط