جنگ ایران و اسرائیل بیانگر توحش و جنون سرمایهداری!
هر روز بیشتر از روز قبل شعلههای آتش در خاورمیانه زبانه میکشد، هر روز بیشتر از روز قبل سرمایهداری جنون و توحش خود را بیشتر به نمایش میگذارد. هر روز بیشتر از روز قبل جنایتکاران جنگی، جنایت جنگی میآفریند. اگر در طول دههها دولتهای جنایتکار جنگی ایران و اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی، و با توسل به خرابکاری، ترور و غیره اهداف همدیگر را مورد حمله قرار میدادند، مدتی است که این تنشهای امپریالیستی به جنگ مستقیم بین آنها تبدیل شده است.
اسرائیل اظهار داشت در پاسخ به ماهها حملات پیاپی ایران، نه فقط حملات موشکی ایران، بلکه همچنین حملات از طریق متحدان و گروههای نیابتی ایران، با نیروی هوایی خود، شنبه 5 آبان 1403با عملیاتی تحت عنوان «روزهای توبه»[1] اهدافی را در 3 مرحله در ایران مورد حمله قرار داده است. گمانهزنیهایی است مبنی بر اینکه اسرائیل قبل از حمله به ایران، از طریق سفارت هلند ایران را مطلع کرده و هشدار داده بود که به حمله اسرائیل پاسخ ندهند. روز قبل از حمله اسرائیل در فضای مجازی فارسی زبان تردد هواپیماهای سوخترسان آمریکایی در منطقه، گمانه زنی در رابطه با حمله احتمالی اسرائیل را بر سر زبانها انداخته بود.
ایران ادعا میکند که هواپیماهای اسرائیلی با گذشتن از آسمان سوریه، از آسمان عراق بدون اینکه وارد فضای ایران شوند با تعدادی موشک دور بردِ هوا پایه که دارای سر جنگی بسیار سبک بودند، اهدافی را در داخل ایران مورد حمله قرار داده و آسیبهای محدودی وارد کردهاست. ایران ادعا میکند هیچ مرکز نظامی سپاه هدف قرار نگرفته است و کشتهها شامل یک غیرنظامی و 4 ارتشی هستند..
در حالیکه اسرائیل ادعا میکند که هواپیماهای اسرائیلی به سهولت و بدون هیچ مانعی در آسمان منطقه جولان داده، ابتدا پدافند هوایی ایران را که یک شکست تمام عیار بود از کار انداختند و سپس هواپیماها اهداف مورد نظر را بمباران کردند. اسرائیل اظهار داشت ایران اکنون فاقد توان دفاع هوایی است و در معرض حملات بیشتری از سوی اسرائیل قرار دارد.
به محض پایان عملیات، ارتش اسرائیل با انتشار ویدیویی به زبان فارسی اظهار داشت که اسرائیل ابتدا پدافند هوایی ایران را از کار انداخت و سپس مراکز ساخت موشک و سامانههای پدافند زمین به هوا را در ایران هدف قرار داده و پس از این حملات، اسرائیل از آزادی عمل هوایی بیشتری بر فراز ایران برخوردار است.
قبلا دولتهای منطقه خاورمیانه اظهار داشته بودند که میخواهند از درگیری دور بمانند و اجازه نمیدهند اسرائیل از فضای کشورهایشان در حمله به ایران استفاده کند. گمانهزنیهایی است مبنی بر اینکه بر خلاف انکار اردن، اسرائیل از فضای اردن در حمله خود استفاده کرده است.
هر دو دولت جنایتکار جنگی ایران و اسرائیل به شدت به سانسور خبری دست میزنند، این مسئله زمینه را برا ی اخبار جعلی مهیا میکند. نیازی به توضیح در رابطه با دولت جنایتکار ایران نیست، خبرنگار ارشد بیبیسی در امور بین الملل در رابطه با مرکز سانسور ارتش اسرائیل چنین توضیح میدهد:
“پس از حمله موشکی اول اکتبر ایران به اسرائیل ، به محض ورود ما به این کشور، مرکز سانسور ارتش اسرائیل خبرنگاران را از گزارش محل دقیق اصابت موشکهای ایران منع کرد. این مرکز از شهروندان اسرائیلی هم خواست عکس و تصویری منتشر نکنند. ارتش اسرائیل گفت نمی خواهد به ایران کمک کند که بفهمد این حملات چقدر موثر بوده است.”[2]
بخشی از عملیات جنگی مربوط به جنگ تبلیغاتی است[3] هر دو طرف جنگ امپریالیستی به عنوان بخشی از عملیات جنگی در راستای منافع امپریالیستی از تبلیغات جنگی حتی از نوع جعلی آن استفاده میکنند. اگر چه دستگاه تبلیغاتی اسرائیل با حمایت کامل بورژوازی غرب، بهتر از دستگاه تبلیغاتی ایران کار میکند، هوشمندانهتر و راحتتر به مهندسی افکار عمومی میپردازد، منتها اتفاق میافتد که آنها نیز دسته گل به آب میدهند.
در حالیکه عملیات اسرائیل ادامه داشت دفتر یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل تصویری از اتاق عملیات منتشر کرد که در آن، روی میز و دیگر مونیتورها سایه شده بودند، منتها در یکی از مونیتورها یک آتشسوزی بزرگ دیده میشد و برای بیننده چنین القاء میشد که گویا، اتاق عملیات، زنده شاهد عملیات است ولی بعدا مشخص شد که عکس مربوط به آتش سوزی پالایشگاه تهران آن هم سه سال پیش بود. این مسئله بیانگر استفاده از فاکتهای جعلی در بالاترین سطوح در تبلیغات کثیف جنگی است.
جنگ مستقیم ایران و اسرائیل قدرت پوشالی ایران و اسرائیل را نشان داد، نشان داد که اینها در کشتن انسانهای غیرنظامی توانائی بیشتری دارند. اسرائیل با کمک غرب توانسته بود، این تصویر را جا بیندازد که یک قدرت ماورایی است، کسی قادر نیست با این قدرت دربیفتد. در اول اکتبر با وجود آنکه قدرتمندترین کشورهای نظامی غربی چون، آمریکا، بریتانیا و فرانسه و کشورهای عربی چون اردن به کمک اسرائیل شتافته بودند، موشکهای ایرانی یکی پس از دیگری بر زمین فرود آمدند و فقط هزینه پیشگیری برای اسرائیل و غربیها حدود یک میلیارد دلار شد.
از سوی دیگر ایران القاء کرده بود که به یک قدرت منطقهای تبدیل شده، اگر روزی هواپیماهای اسرائیلی بخواهند برای حمله به ایران بلند شوند، برای فرود دیگر باندی پیدا نخواهند کرد، چرا که ایران آنها را منهدم خواهد ساخت. هواپیماهای اسرائیل حمله کردند، نه باندی خراب شد، نه هواپیمایی سقوط کرد، در مقابل خود پدافند هوایی مورد حمله قرار گرفت.
با توجه به اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، همه شواهد نشان میدهد که حمله اسرائیل همچون حمله اول اکتبر ایران یک حمله کنترل شده اما با هیاهوی بسیار بود. اگر چه حمله اول اکتبر ایران شواهد بیشتری برای هیاهو داشت تا حمله اسرائیل به ایران، چون موشکهای ایرانی قابل روئیت بودند و فیلمهای زیادی از آنها منتشر شد. اگر چه همه بازیگران در این تنشهای امپریالیستی بر ضرورت عدم گسترش تنشها تاکید میکنند ولی خطر آن وجود دارد که تنشها از کنترل خارج شده و به یک جنگ منطقهای تبدیل شود.
بدنبال عملیات اسرائیل دیوار نگارهای در میدان فلسطین در تهران نصب شد که به زبانهای فارسی و عبری نوشته شده بود: طوفان دیگری در راه است. رئیس مجلس بورژوازی اسلامی نیز اعلام کرد که پاسخ ایران به حمله اسرائیل قطعی خواهد بود. دفتر ولی فقیه بورژوازی اسلامی نیز به زبان عبری توییت کرد:
“رژیم صهیونستی در محاسبات خود در مورد ایران اشتباه کرد. باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد.”
همه موارد فوق به مفهوم این است که تابوی حمله صریح و آشکار به یکدیگر شکسته شده است، هر دو تلاش خواهند کرد تا قدرت بازدارندگی خود را احیا کنند و این مسئله به مفهوم تشدید بیشتر تنشهای امپریالیستی در آینده خواهد بود. واقعیت انکار ناپذیر این است جنگ نه محصول سیاست خشن دولتهای غیر متعارف بلکه از نیاز ذاتی سرمایه سرچشمه میگیرد و اجتناب از جنگ در عصر امپریالیسم امکان پذیر نیست.
بدنبال عملیات ایران در اول اکتبر، هر روز پول ایران ارزش خود را از دست میداد و بورس تهران افت ارزش سهام را ثبت میکرد. اما بدنبال حمله اسرائیل به ایران بر خلاف انتظار نه تنها بورس سهام همان روز ۲۴ هزار واحد رشد کرد بلکه قیمت طلا و دلار نیز کاهش یافت، به عبارت دیگر ارزش ریال کمی بالا رفت. این به خاطر این بود که جامعه انتظار عملیات بسیار گسترده را داشت ولی عملیات کنترل شده نوعی آرامش در جامعه ایجاد کرد.
بدنبال عملیات اسرائیل دولتهای ترکیه، عربستان، قطر، سوریه، عراق، پاکستان، امارات متحده عربی، اردن، بحرین حمله اسرائیل را محکوم کردند، کشورهایی چون ژاپن، مصر و هند نیز نگرانی عمیق خود را از حمله اسرائیل ابراز داشتند. در مقابل کشورهای غربی به غیر از سوئیس[4] از حمله اسرائیل دفاع کردند، آمریکا از ایران خواست که بدنبال حملات اسرائیل دست به حملات تلافیجویانه نزند، چون با عواقب جدی روبرو خواهد شد. استارمر نخست وزیر بریتانیا نیز اظهار داشت، ایران نباید پاسخ دهد:
“برای من واضح است که اسرائیل حق دارد از خود در برابر تجاوزات ایران دفاع کند و به همان اندازه نیز برایم روشن است که ما باید از تشدید بیشتر تنش در منطقه اجتناب کنیم و از همه طرفها میخواهیم که خویشتنداری نشان دهند…ایران نباید پاسخ حملات را بدهد.”[5]
روسیه در راستای منافع امپریالیستی خود سعی کرده است در روابط خود با ایران و اسرائیل نوعی تعادل را حفظ کند. اگر چه به ایران بیش از اسرائیل نیاز دارد اما در تامین خواستهای ضروری ایران، یعنی پدافند هوایی و سوخوی 35 آگاهانه کوتاهی کرده است. روسیه در راستای منافع خود نه تنها حمله اسرائیل به ایران را محکوم نکرد بلکه غیر مستقیم خواست ایران پاسخ ندهد و این مسئله خشم روزنامههای ایران را برانگیخت و از آن به عنوان موضع عجیب روسیه نام بردند. در بیانیه وزارت خارجه روسیه چنین آمده است:
“مسکو ضمن درخواست از تمام طرفین درگیر برای خویشتنداری و توقف خشونت، به منظور همکاری با تمام طرفین جهت کاهش سطح درگیری، ابراز آمادگی میکند. ضرورت دارد تا تحریک ایران نسبت به اقدام تلافیجویانه متوقف شود؛ شرایطی که باعث خارج شدن تنشها از کنترل خواهد شد.”[6]
چین نیز به دنبال منافع امپریالیستی خود است و با وجود آنکه رابطه نزدیکی با ایران دارد ولی بیش از ایران در اسرائیل سرمایهگذاریهای عظیمی به ویژه در بخشهای زیرساخت و فناوری کرده است. چین این سرمایهگذاریها را در طول جنگ خاورمیانه نیز حفظ کرده است. چین با وجود آن که 90درصد صادرات نفت ایران را با تخفیف میخرد، میخواهد اسرائیل را به عنوان یک شریک اقتصادی نیز حفظ کند. لذا با توجه به مسائل مطرح شده، طرفین را به خویشتن داری دعوت کرده است.
ظاهرا تنها حمایت روسیه و چین از ایران در لانه دزدان (سازمان ملل) خواهد بود. وزیر خارجه ایران به شورای امنیت لانه دزدان (سازمان ملل) نامه نوشته و درخواست برگزاری جلسه شورا در رابطه با حمله اسرائیل به ایران کرده است. در این مورد روسیه و چین قرار است طرف ایران را بگیرند.
جریانات پروغرب سوای از ایدئولوژیهایشان گسترش تنشها را روزنه امیدی قلمداد کرده بودند و امیدوار بودند حمله نظامی آخوندها را به زیر بکشد و راه را برای به میدان آمدن آنها هموار سازد. اما حمله کنترل شدۀ اسرائیل اگر چه اپوزسیون پروغرب را سرخورده کرد اما آنها همچنان امیدهائی دارند شاید در آینده چنین اتفاقی بیفتد.
قبلا اظهار میشد که نتانیاهو از کنترل غربیها خارج شده و غربیها قادر به کنترل او نیستند و دیوانهوار منافع جناحی خود را پیش میبرد. حمله اسرائیل به ایران و در نظر گرفتن ملاحظات آمریکا با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، و خودداری از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای و نفت و گاز ایران نشان داد، نتانیاهو قابل کنترل است ولی این سرمایهداری است که از کنترل خارج شده، دیوانهوار بشریت را به سوی توحش سوق میدهد. نشان داد اگر طبقه کارگر جهانی، به وظیفه خود در به زیر کشیدن سرمایهداری عمل نکند، آینده بسیار تاریکی پیش روی بشریت قرار دارد.
با ورود سرمایهداری به عصر انحطاط خود که مشخصه آن جنگ جهانی اول بود، سرمایهداری جهانی وارد عصر امپریالیسم شد و هیچ جنگ مترقی، تحت هیچ عنوانی نمیتواند وجود داشته باشد و تمامی جنگها امپریالیستی و ارتجاعی هستند. تنها جنگ انقلابی، جنگ طبقاتی (مبارزه طبقاتی) است و تنها انقلاب اجتماعی است که مترقی میباشد.
شرایط جنگی، فضای پلیسی را در جامعه تشدید میکند و با تبلیغات جنگی طبقه کارگر را مسموم میکند، لذا شرایط مناسبی برای به میدان آمدن طبقه کارگر مهیا نمیکند. در صورتیکه بحران اقتصادی نه تنها شرایط مادی را برای گسترش اعتراضات کارگری مهیا میکند بلکه شرایط را برای مبارزه طبقاتی که شکل تهاجمی به خود بگیرد، آماده میکند. با وجود شرایط جنگی این وظیفه انترناسیونالیستها است که به دفاع از انترناسیونالیسم پرولتری برخیزند و ماهیت امپریالیستی چنین تنشهایی و زمینه مادی آنها را در معرض دید عموم قرار دهند و با صدای بلند فریاد زنند که تمامی این تنشها بر علیه طبقه کارگر است. کارگران هیچگونه منفعت طبقاتی در درگیر شدن در چنین جنگهایی ندارند و تاکید کنند دشمن در همه جا در خانه خود است.
تاریخ نشان داده است تنها نیرویی که قادر است، ماشین کشتار بورژوازی یعنی جنگ را پایان دهد، طبقه کارگر است. این خطر انقلاب آلمان بود که بورژوازی را مجبور به امضای آتش بس کرد. همین مسئله همیشه صادق است، جنایتکاران جنگی تنها در سایه خطر پرولتاریا از جنگ کوتاه میآیند تا خودشان را برای جنگ طبقاتی علیه پرولتاریا آماده کنند. اگر چه طبقه کارگر جهانی امروز در چنین موقعیتی نیست ولی تکامل مبارزه طبقاتی میتواند چنین افقی را برای پرولتاریا ایجاد کند.
جنگ به شیوهای از زندگی سرمایهداری در عصر انحطاط آن تبدیل شده است. سرمایهداری نمی تواند آیندهای ارائه دهد، تنها توحش و بربریت را به مناطق بیشتری گسترش میدهد. این یک توهم است که از جنگافروزان بخواهیم جنگ را متوقف کنند. صلح جنگافروزان تنها می تواند یک میان پرده در سرمایهداری جنگ طلب باشد. از درون صلح سرمایهداری تنها شعلههای جنگ میتواند زبانه بکشد. فقط مبارزه طبقاتی کارگران است که میتواند آلترناتیوی برای توحش سرمایه داری ارائه دهد، چون پرولتاریا کشوری برای دفاع ندارد و مبارزهاش باید مرزهای ملی را درنوردد و در مقیاس بین المللی توسعه یابد. تنها طبقه کارگر جهانی با به زیر کشیدن سرمایهداری در مقیاس جهانی میتواند زمینه مادی تنشهای امپریالیستی را از بین ببرد و صلح دائمی را برای بشریت به ارمغان بیاورد.
کارگران وطن ندارند!
مرگ بر جنگ امپریالیستی!
زنده باد جنگ طبقه علیه طبقه!
صدای انترناسیونالیستی
6 آبان 1403
یادداشتها:
[1] روزهای توبه یک بازه زمانی 10 روزه را در برمیگیرد که پیشنهاد میشود تا در اعمال خود تامل کنند، طلب آمرزش کنند، در این روزها دروازههای بهشت باز میشود.
[3] برای اطلاع بیشتر به مقاله «جنگ تبلیغاتی یا تبلیغات جنگی» مراجعه شود.
[4] “سوئیس تشدید خطرناک خشونت در خاورمیانه، از جمله حملات هوایی امروز اسرائیل به ایران را محکوم میکند. خصومتها باید از سوی همه طرفها متوقف شود تا از تشدید تنشهای منطقهای جلوگیری شود.”
با کلیک کردن روی تصویر زیر آن را دانلود کنید!